منوی اصلی


نویسندگان


آرشیو موضوعی

عمومي
مناسبت روز[94]
قصه و قاصدك[83]

تحليل روز

علی اکبری
خاطرات[13]
دلنوشته ها[51]

شهرستان انار
اماكن انار[5]
جغرافياي انار[3]
مردم انار[11]

اجتماعي
حقوق[32]
اخلاقي و مذهبي[90]

علمي
علوم پايه[10]
علوم انساني[46]

لینک دوستان

آج در آوا

روزنامه 7صبح

روزنامه جمهوري اسلامي

روزنامه رسالت

روزنامه خراسان

روزنامه اطلاعات

روزنامه كيهان

مسابقه درسهايي از قرآن

آج انار

شهرستان انار

انار

آج

علي اكبري(آج)

آج در پرشين

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

همسریابی

درگاه پرداخت اینترنتی

قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 213
بازدید ماه : 838
بازدید کل : 55644
تعداد مطالب : 240
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


آرشیو ماهانه

فروردين 1403

بهمن 1402

آبان 1402

مرداد 1402

تير 1402

خرداد 1402

ارديبهشت 1402

فروردين 1402

اسفند 1401

بهمن 1401

دی 1401

آذر 1401

آبان 1401

مهر 1401

مرداد 1401

خرداد 1401

ارديبهشت 1401

فروردين 1401

اسفند 1400

بهمن 1400

دی 1400

آذر 1400

آبان 1400

شهريور 1400

خرداد 1400

ارديبهشت 1400

فروردين 1400

آذر 1399

مهر 1399

شهريور 1399

خرداد 1399

ارديبهشت 1399

دی 1398

آذر 1398

آبان 1398

شهريور 1398

مرداد 1398

خرداد 1398

ارديبهشت 1398

فروردين 1398

اسفند 1397

دی 1397

آبان 1397

مهر 1397

مرداد 1397

تير 1397

خرداد 1397

ارديبهشت 1397

اسفند 1396

بهمن 1396

دی 1396

آذر 1396

آبان 1396

شهريور 1396

مرداد 1396

تير 1396

خرداد 1396

ارديبهشت 1396

فروردين 1396

اسفند 1395

بهمن 1395

دی 1395

آذر 1395

آبان 1395

مهر 1395

شهريور 1395

مرداد 1395

تير 1395

خرداد 1395

ارديبهشت 1395

فروردين 1395

دی 1394

آذر 1394

آبان 1394

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

اسفند 1393

بهمن 1393

دی 1393

آبان 1393

مهر 1393

شهريور 1393

مرداد 1393

تير 1393

فروردين 1393

اسفند 1392

بهمن 1392

آذر 1392

آبان 1392

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

فروردين 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

تير 1390

خرداد 1390

فروردين 1390

اسفند 1389

بهمن 1389

دی 1389

آذر 1389

آبان 1389

مهر 1385

پیوند های روزانه


لوگوی ما

آج


لوگوی دوستان


بر چسب ها




راستی

شنبه 21 اسفند 1395

یا حی

تا می شود صحیح

هرگز نباشید دروغ

غم عالم از ناراستی است

این اولین و آخرین پله نصایح است

هر پندی تو را دهند جز این نیست

درست باشید

و نادرست هرگز



:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الثانی,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 16:28



آشنا

جمعه 6 اسفند 1395

یا رئوف

پیکی است در کنار

همچون باد در گذر

همراه با دریا

چونان باران

لطیف و بی صدا

انگار می بارد بر سر ما

هر با که او را دیده ایم

شک نداشتیم که.....

این است مهربان دستان او

اوی که الان نیست در بر

ولی جوشش دلش همراهی مان می کند

چون کوه سخت است با دشمن ات

لیک چنین نرم سختی ندیده کس

مگر همین باشد مهربان مادر

.... چه شد که نیست امروز

و فرداها بی او باید کرد سر

و من مانده ام چقدر؟

این هست سخت تا آخر

باشد دعای او در گذر آن

بازهم آسان کند برایت شداید را

.... درود بر تو باد همیشه و همه جا

حتی گاهی که نیستی

چونان شمع می سوزی انگار

داری گرمای بی نهایت .مادر.



:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 13:33



تضاد

یک شنبه 24 بهمن 1395

یا ذوالجلال و الاکرام

اینک بین دو زمان بودم

خوبی و بدی

کمی قبل شر و کمی بعد خیر

عالم همه در تضاد است

گرچه بدون تضاد مفاهیم گم هستند

تا سیاهی نباشد مسلم سفیدی مفهوم نخواهد شد

و ما تاریکی را بدون نور و روشنایی درک نکنیم

و انتظار این است که اتفاقات نیز چنین باشند

هستی در برابر نیستی

دارا در مقابل نادار

و غنا همراه فقر

و این داستان ادامه دارد

اگر ما درک کنیم

هر تولدی معنی خواهد داشت اگر مرگی باشد

این  برای دنیای فانی کافیست تا فهم کنیم

بودن و نبودن را ....

.....اگر کمی صبور باشیم.



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 15:19



چله

چهار شنبه 1 دی 1395

یا رحمان

شب چله بلندترین شب سال است

و روزش کوتاه ترین روز

یعنی در این دنیا همه چیز به هم وصل است وقتی یک چیز بدست می آوری یک چیز دیگر از دست می دهی.

وقتی یک چیز بلند می شود بناچار یک چیز دیگر کوتاه شده است.

بزرگی پیدا نمی شود مگر در کوچک شدن.

وقتی آن قدیم ها را یاد می کنیم خیلی دوست داشتم که دوچرخه داشته باشم که اگر داشتم چه نقشه ها که به آن نمی کشیدم در همان عالم بچگی و در عالم خیال چه ها که نمی کردم

بالاخره دوچرخه هم پیدا کردم یعنی خریدم ولی نمی دانم چرا آن کارها که برایش نقشه داشتم عملی نشد. لذا گفتم چنین می کنم اگر موتور(سیکلت) پیدا کنم!

بالاخره بعد از سالها موتور هم خریدم اما دریغ از آن نقشه ها که برای داشتن آن کشیده بودم.

گفتم اگر یک ماشین بخرم ..... چند سال بعد با هر زحمتی بود ماشین خریدم

ولی کارهایم باز لنگ بود لنگ ماشین نبود لنگ چیز دیگری بود.

چرخ(دوچرخه) می خواستم تا بعد از برگشتن از مدرسه بروم کمک پدرم ولی در برگشتن هیچ تاثیر قابل ملموسی که وقت اضافه بیاورم نداشت

یا تصادف می کردم یا بخاطر حواس پرتی بزمین می خوردم و ... بالاخره وقت اضافه نمی آوردم بماند کم هم می آوردم.

موتور هم نتوانست کاری از پیش ببرد از سوز سرما باید لباس بسیار بپوشی و کلاه و دستکش بدست کنی و هزار کاری که همه وقت را می گرفت.

ماشین این مشکلات را رفع می کرد اما مشکلات دیگری ببار آورد پارکینگ می خواست جاگیر بود در و تو کردنش وقت می برد و هرچه بود وقتی برایم اضافه نگذاشت که نقشه هایم را پیاده کنم

و این قصه همچنان ادامه دارد.

.... روزی از یک تراکتوری خواستم که بیاید زمینم را تیلر کند

از هزار وعده خوبان یکی وفا نکند

وعده داد نیامد زنگ زدم نیامد قول زمان دیگر داد

باز به وقت دیگر وعده کرد و باز هم نیامد

آنقدر اینطرف و آنطرف کرد که زمین خشک شد و قابلیت تیلر کردن را از دست داد ولی او نیامد ... تصمیم گرفتم خود با دست انجام دهم چون مقدار زمین خیلی نبود و همین باعث شده بود که تراکتوری صرفش نکند بیاید و می خواست در یک وقت مازاد مثلا وقتی از سر یک کار می آید انجام دهد که جور نمی شد!

آب بعدی از همان روزی که قابلیت گرداندن زمین با دست را داشت رفتم و کندم و چند روزی نشده تمام شد برای خودم هم باورکردنی نبود ولی هیچ ناراحت بدقولی و پشت سر هم زنگ بزن بیا و ... پیدا نکردم و کارم تمام شد بالاخره از دفعه قبل برایم راحت تر بود فهمیدم وقتی یک چیز را بخواهی می شود وقت هست ولی بطریقی ناخواسته ما آنرا از دست می دهیم.

بجای اینکه خودمان کارمان را انجام دهیم با تلف کردن وقت می خواهیم دیگران کارمان را انجام دهند.

چله برایم یک نشان است روز کوتاه و شب بلند

وقتی که شبها کوتاه می شود روزها بلند می شود

همیشه وقتی یک جا کوتاه می آوریم حواسمان باشد یک جا بلند گذاشته ایم

نمی شود در این دنیا چیزی را کسب کرد ولی چیزی را از دست نداد.

بچه که هستیم می خواهیم بزرگ شویم چون دیگر مدرسه و مشق نداریم

اما سختی هایی را خواهی دید که آروز می کنی کاش بچه می شدی و مشق می نوشتی و این افکار و بدبختی ها را نداشتی

وقتی دندان داشتیم چیزی برای خوردن نداشتیم چون کم پول بودیم

حالا که پول خریدن و خوردن داریم دندان نداریم

وقتی چشم داشتیم چیزی ننوشتیم و نخواندیم حالا که می خواهیم بخوانیم و بنویسیم چشم نداریم چشم داریم دید نداریم و.....

وقتی که پای رفتن داشتیم نرفتیم

حالا که از پا افتاده ایم هوس رفتن کرده ایم!



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 9:13



حرف

شنبه 20 آذر 1395

یا رفیق

کمی کمک !

کمی حرف کمتر !

کمی کار بیشتر ! فقط کمی ! اگر راست می گویید!؟

دروغ از این بزرگتر با یک عده زیادی از دانشجویان بنشینی و بدون فکر بگویی که دغدغه ات اشتغال است که ما مشکل داریم و باید بیکاری را رفع کنی!

ولی در کشور آمار بیکاری به 20% برسد و جوانان تحصیل کرده ات هر روز بیشتر شده باشند.

بگویی که در برجام با رهبری هماهنگ بوده ای ولی هیچ یک از 9 بند نامه رهبری را رعایت نکرده باشی!

بارها رهبر گفته باشد که من در جزییات وارد نمی شوم و حالا که برجام ات به همه چیز گند زده بگویی که در ریز کارها با او مشورت کرده ای!

حالا که رسیده ای به سخن همان ها که بی سواد می خواندی و بی شناسنامه و ..... هنوز نهفمیده ای که مردم گوششان به حرف نیست؟!

با دروغ که مردم راضی نمی شوند عمل مشخص می کند.

تا دولت قبل بود جیب مردم نماینگر تورم و جوانان بیکار در خانه ملاک عمل بود نه آمار مرکز آمار و بانک مرکزی!

اما امروز در بین همین قشر دانشجو بیدار بگویی که آمار مرکز آمار چنین نشان می دهد و چنان!

مراکز آمار که قبل از شما نمایه ها را دستکاری نمی کرد ملاک نبود!؟

اما حالا که به این افتخار پنهانکاری و دستکاری در آمار و ارائه ندادن آمار هم دست پیدا کرده شده ملاک!؟

خودتان را کمی جمع کنید.

کمی خحالت بکشید.

کمی کار کنید.

کمی نور چشمیان  از خود دور کنید.

کمی عمل بجای حرف تحویل مردم دهید.

وعده های 100 روزه بعد از 1200 روز کدامش عملی شده است؟

کدام گشایشی ایجاد شده است

در روز یکشنبه که تمام بانکهای جهان تعطیل بودند بی هیج پرهیزی گفتی 1000 ال سی بانکی باز شد!1

حالا بیش از 400 روز گذشته هنوز هم یک دهم این مقدار باز نشده!

چقدر ما را ..... حساب کرده ای

خودتی .........

.



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 22:28



آب انبار

چهار شنبه 3 آذر 1395

یا قیوم

روزگاری نه چندان نزدیک و نه چندان دور خنک ترین آبی که در تابستان یا حتی بهار می شد نوشید آبی بود که از آب انبار حسین آباد تهیه می شد، همانجا که تغییر نام داد و اسمش شد امین شهر.

نمی دانم چرا آبش خنک تر بود درحالی که آب سبو هم در فضای سایه و از شب گذشته خنک بود ، ولی خنکی آب ، آب انبار یک چیز دیگر بود.

شاید هم تهیه آب بسرعت و به خنکی آن امکان نداشت!

همیشه پیش خودم می گویم کاش هیچگاه آبسردکن ساخته نشده بود

کاش هنوز هم باید از آب خنک آب انبار یا سبو استفاده می کردیم، طبیعی طبیعی

..... تازه فهمیدن که یکی از اصلی ترین علل کبد چرب آب سرد است

یاد آب خنک بخیر...

یا آب انبار بخیر



:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، شهرستان انار، اماكن انار، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 22:29



فلک

یک شنبه 23 آبان 1395

بنام حق

این یک وسیله است

بسیار ساده و دم دستی؛

یک چوب و یک تکه طناب،

برای تادیب بود.

 در زمانی نه چندان دور!

گاهی انسان فکر می کند که این وسیله را در مورد مدیران دولتی بکار بگیرد ،آیا کارگر می افتد!؟

اگر نه برای قاضی های زمان بکار بگیریم

شاید مشکل حل شود.



:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 19:47



ذلت نه!

دو شنبه 12 مهر 1395

بنام یار

آدم امام حسین علیه السلام را داشته باشد و راهش را ببیند آنوقت برود با دشمن دست بدهد و به وعهده او دل خوش کند.

آیا این مفهوم و معنی خون بر شمشیر پیروز است.

وقتی از عمل امام مفهوم مذاکره بفهمی نتیجه اش ذلت پذیری است.

حالا باید دست از پا درازتر به توجیه دشمن بپردازی.

وای به این همه کج فهمی! و نهفمی!!



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 22:15



سرد

سه شنبه 2 شهريور 1395

یا سبوح

لحظات چه متفرق شده اند

بی حس و کرخت

گز گز شونده و سوزنی

دقت ها کم و مار پیچی اند

انگار در نیمه گدار دنده عوض کرده اند

سرد و بی روح

حاشا که بد کنیم

آیا بد شده یا بد شده ایم

در زندگی ببخشید تا بخشیده شوید

کمی این طرف تر یا کمی آن طرف تر

زودتر یا دیرتر

آن دورها یا همین نزدیکی

فرق نمی کند

سرد نباشید

در این گرمی هوا

مثل اینکه هوا هم گرم نیست!!؟



:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 11:46



جاده

پنج شنبه 14 مرداد 1395

یا مبدا

پر کاهی در روی آب

ادعای کشتیی دارد

که چنین هستم و چنان نیستم

من از اینسوی به آنسوی هستم

من از موانع با این روش می گذرم

در گذرگاه با این طرفند می روم

من اینم و من آنم و من.....

در همین هنگامه بادی نه چندان قوی آب را مواج و تلاطمی بر دریا می نشیند

پر کاه نه لنگر دارد نه ایستگاه و نه خواستگاه

او و اینهمه ادعا مانده در راه......

مورچه ای در معبری با دانه ای روان است

من چه قدرتی دارم و چه بازویی در من چقدر توانایی نهفته چند برابر وزنم دارم دانه میکشم

گم نمی شوم و این راه دور از خانه را با پر دلی طی می کنم من اگر در قهرمانی المپیک شرکت کنم ممتازترین هستم و طلایی جاده ها را میشناسم و آسمان را و من ...

در این اثنا نم نمک بارانی باریدن میکند و جویبار کوچکی جریان مورچه پا در هوا در چند قطره باران گرفتار نه ابر را می بیند و نه زمین را و نه جاده میداند کجاست فقط پر کاهی میخواهد که جان بدر برد و نفسی و ....

مگسی وز وز کنان بر بینی نه چندان تمیزی زوم کرده ننشسته می خورد و پر کشیده و در جایی دیگر از بدن فرد فرود می آید چنانکه مرکز غذاهای عالیه را یافته بر هر حرکت دستی چنان جنبان و سریع است که تا ندارد مغرور از خود که من در نزدیک و چشم دهان و دست این آدمیزاد میچرم و او هیچ راه گریزی از من ندارد او نمی تواند به من هوشیار و چشم باز و توانا در پرواز دست یابد

من او را می جویم و می خورم و او در آزار من دست از پا درزاتر است من روشهای بسیار مبتکرانه ای در پریدن و خوردن دادم که هیچ کس به گردم نمی رسد هنوز انسانی نتوانسته زوتر از من غذایی را مزه کند من چقدر فرز و پیشرو هستم.....

در همین خیالات غوطه ور است که در تارهای عنکبوت گیر و هرچه بیشتر تقلا می کند بیشتر در بند میشود و گرفتاری فزونتر....

تقلا فایده بخش نیست گوید کاش موری می آمد و این طنابها از پایم می گسست و رهایی و....

....کاندید شده است برای ریس جمهور شدن دست و پا می زند آنطور آمار می دهد فراوان من آلودگی را از بین می برم من زمین را پر از محصول می کنم من دامداران را رونق بخشم من سفره ها را پر از غذاهای متنوع می کنم من نفت خام نخواهم فروخت بلکه از آن انواع محصولات اسخراج کرده و صادر می کنم و گنجینه کشور را پر از ارز من کسب و کار را رونق می دهم من کاری می کنم که مردم بگویند دیگر نیازی به یارانه ندارند من 100روزه همه این کارها را به سامان می کنم من تمام وعده هایم در سررسید این صد روز اجرایی می کنم

این که به مردم آمار نشان بدهی و بگویی بانک مرکزی می گوید تورم نداریم و یا مرکز آمار می گوید چنان و بهمان درست نیست جیب مردم ملاک است تورم و رونق و شاخص های اقتصادی را مردم لمس می کنند چرا باید آمار چنین بگوید مردم خودشان خواهند دید دیگر اینها در ریاست من جمع خواهد شد

مرا اگر انتخاب کنید کاری می کنم که همه ابرقدرتها بدست و پای ما بی افتند این کشورهای زپرتی که جای خود دار کاری خواهم کرد که پاسپورت ایرانی در جهان ارزش اول را پیدا کند مفسدان اقتصادی را چنان له کنم که تا ایرانی هست نتواند قد علم کند. مردم چنان به رونق اقتصادی برسانم که بگویند چگونه توانست اینهمه در صد روز کار ایجاد کند که کشور از نظر عمرانی بالاترین نرخ را دارد یک جوان بیکار نیست بخصوص اگر تحصیل کرده باشد و......

100 که گذشت حالا به 1100هم رسیده و فقط 300روز از مهلتش در کرسی ریاست باقی است هیچ آبادانی مشاهده نمی شود کرد. قبض آب و برق و گاز و ... را بدون هیچ مجوز قانونی 300% بردند بالا حقوق کارگر و کارمند را در این سه سال 40%افزایش نداده اند بودجه عمرانی را به صفر رسانده اند بیکاری را تا هفت میلیون جوان افزایش رکود را در تمام سیستم کشور منتقل کرده اند پاسپورت ایرانی برای کشوری چون امارات و جیبوتی شده درویزیگی وزرا که راهشان نمی دهند عزت ایرانی را بجایی رساندند که آمریکا برای نماینده شان در سازمان ملل نه آمریکا راه نمی دهد و آنها که از هیاهو پر بودند عملا هیچ غلطی نکردند.

500زایر ایران را قتل عام کردند ولی نفس شان یک هق نکرد

هزاران سانتریفیوژ هسته ای که با خون دل و جان کندن و جان دادن بدست آمده بود و قلب راکتور که ترس را تا مغز استخوان صهیونیستها برده بود را بتن ریختند برای هیچ حالا همه نشسته اند و بدعهدی دشمن را ماله کشی می کنند سخن گوی خزانه داری آمریکا هم مانده که چطوری طرفشان به این راحتی از آنها دفاع می کند

قرار بود امید در همه جا موج بزند بعد از 1100روز از افتضاحات شان در مصاحبه خودشان هم هیچ نکته امید بخشی بیرون نمی آید. فقط چند پاره کاغد در دست که بانک مرکزی گفته از رکود خارج شده ایم و تورم تک رقمی شده است و مرکز آمار گفته بیکار نداریم و وزارت نفت فرمده آقای ژنرال که 2میلیون بشکه نفت خام فروخته اند ولی پولش را قطره قطره خواهند داد .همه وعدهای داده شده را تکرار می کند هنوز انگار ریس نیست هنوز نامزد ریاست است.

قرار بود عدالت را بگسرانند اما برای یک گارگر و یک کارمند با یک میلیون تومان خزانه شان خالی است ولی برای یک نامدیر دزد و نورچشمی حقوق 257برابر آن کارمند را میدهند برای یک زوج وام چهار پنج میلونی ندارند اما چند میلیارد را با سود صفر می دهند به یک مفسد دزد که نامش هست مدیر و از غیرت هیچ بویی نبرده البته همان مدیران نجومی بگیر وام میدهند که مبادا ناراحت بشند.

برای اینکه دهن کجی به ملت و رهبری را خوب تکمیل کنند این مدیران که از نظر ملت دزد نامیده شده و از نظر امامشان متجاوز به ارزشهای نظام و باعث بی اعتمادی کامل به دولت و دولتیان شده را همین باعثین این گندکاریها آنها را ذخایر نظام و امانتداران می نامند

وای بر ما و این امانتداران

وای به نظام و این ذخایر....

اینها ذخایر جیبی و ارزی و بانکی هستند نه نظام. اینها سارقان بیت المال هستند نه امانتدار اموال مردم!

ما چه می بینیم این افراد را و آنهایی که از اینها ارتزاق دارند چه می پندارند این قشر را

عدالت از این واضع تر می جوید.!!!؟

یکی در اون بالاها ماشین چند میلیاردی سوار می شود و این یکی اینجا پول تاکسی ندارد که زن بیمارش را به درمانگاه برساند؛ گریه ندارد این کشور داری و این اقامه به قسط.

اینها ارزشهای انقلاب و نظام و معمار انقلاب بود!!!!!؟؟؟؟؟؟

آن مردان بی ادعایی که شبانه روز کار می کردند و چندرغاز حقوقشان را هم بخاطر مستضعفین دریافت نمی کردند کجایند

کجایی سال 1360 چرا اینقدر از جاده دور افتاده ایم 

می شود برگردیم و جاده را پیدا کنیم

کجایی جاده.؟؟؟.

37سال از کجا به ناکجا آباد آمده ایم.

 

جاده کجایی؟؟؟؟کجایی جاده؟؟؟؟

 



:: موضوعات مرتبط: تحليل روز، علی اکبری، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 18:37



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید
aliakbariA@yahoo.com


مطالب پیشین

جمعه
باریکه
آشنا
تقلا
روز و شب حسین
انسان حیوان
زورگیری بانکی
تمام
کالا
خواستن
چه شدیم
راهی
سوال
باد
دوگانه
وزین
تاریخ
بیداد
زجر
دیدگاه




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by aj