دو شنبه 7 فروردين 1391 |
يا ربيع آور
بهار آمد که غم از دل برد، غم در دل افزون شد
چه گويم کز غم آن سرو خندان، جان و دل خون شد
گروه عاشقان بستند محمل ها و وارستند
تو داني حال ما واماندگان در اين ميان چون شد
گل از هجران بلبل، بلبل از دوريّ گل هر دم
به طرف گلستان هر يک به عشق خويش مفتون شد
حجاب از چهره دلــــــــــــــدار ما، باد صبـا بگرفت
چـــــو من هر کس بر او يک دم نظر افکند، مجنون شد
بهــــــــار آمد، ز گلشن بــــــرد زرديها و سرديهــا
به يُمن خور، گلستان سبز و بستان گرم و گلگون شد
بهـــــــار آمــــــد، بهــــــار آمـــد، بهار گلعذار آمد
به ميخــــــواران عــاشق گو: خمار از صحنه بيرون شد
امام خميني(ره)
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: امام خميني,
نویسنده : علي اكبري(آج)
|