ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 66
بازدید کل : 72959
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


نشان

یا شدیدالعِقاب

آنها که برایمان هدیه خسارت محض آوردند!

بجای پیش قاضی نشستن،پشت به قاضی و مقابل ملت نشسته‌اند.

آنها که ترک فعل‌شان یک دهه کشور را به عقب برده است!

بجای زندان با اعمال شاقه، در کاخ‌ها لمیده و منتظر بازگشت به منصب والا می باشند.

آنها که با دشمن پلاسیده‌اند به جاسوسی و دریافت گرین کارت!

بجای بالای دار و پوساندن کفن، در بولتن‌ها به دادن دستورالعمل مراکز دولت مشغول و قلم‌ها در فرسایش.

آنها که آدرس فشار بر ملت و ناتوان کردن مملکت می دادند!

بجای حبس طویل مدت و شلاق، ساکن در هتل اوین و مشغول با موبایل و خنده به ملت.

نشان همین کافی است!

بگردیم لنگ کار پیدا کنید ای مردان مردم نیست این نشان پنهان،اما گم است پیک و پیکار مردان این آورد.

آیا نیست شما را ترس از روز پسین!

آنجا که دادار شود الشدیدالعِقاب!!؟

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، قصه و قاصدك، تحليل روز، ،
:: برچسب‌ها: ماه صفر ,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دلخوشی

یا جلیل

دل به آن دارم

که یاری دارم

چه زود و چه دیر

چه نزدیک و چه دور

او را دوست می دارم

به یاد حق می سپارم

برسد همین هفته در پیش

به یاری قدرت جمیل

حتم دارم که این هست ممکن

سرفراز باید بود

در همین تنگی شرایط

هر چه هست دلخوشی دارم

دلخوشم که باز او را دارم

همین بس!

شرایط در گذرند

پس نیست ناامیدی

روزگار می گذرد

چه کم چه زیاد

چه سخت چه آسان

چه غم دارم

آنچه نیست پایدار

دلخوشم یار دارم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی الحجه,
نویسنده : علي اكبري(آج)
باریکه

یا دادگر سبحان

بی درد نباشید که بُعد از دست دهید ،چون در تنفس حرکت از بی حرکتی است آنگاه رفتن به انتهای تحرک.

جای دهید راه را آنگاه در پی نشان باشید، این نیست مگر آسایش یافتگان به درد و ابتلائات.

ماه در آنسوی کرانه در تاریک نمانده است، این با تو حرف و سخن کم نخواهد داشت، فهم آن کم نیست برای آنان که در ظلمات خود غرق باشند.

آنسوی دریا بی خشکی نیست، این قابل درک است برای آنان که کنارها را بهتر رفته اند تا ساحلها.

مرگ آن بچه قورباغه چقدر تو را بخود آورد؟ ما را در کدامین بی انتها سرگرم کرده اند که نشناختیم کشتار بی رحمانه کودکان باریکه.

رگبار آتش است یا خط سرخ جاودانگی،موج کدامین برخورد تو را چنین مرگ آلود نشانده بی نشان و ناحرکت غلیظ.

فردا دیر است اگر امروز را درک نکرده باشید، ما در آنسوی غبار نگاه نکردیم زیر پاهای مردم.

وای از آنچه در تنگه بی سامان گذر، نادیده انگاشته است دیدار برادر، شما در خواب نمانده باشی،کاروان به مقصد است دیروز بی وفایی.

ماری زهراگین در جلدی زیبا، این وصف دنیای زرنگاری است چون طوق در گردن جهانخواه.

مادرم ای وطن بی تن، جان مایه ما، کاه را در کدامین باد سوی آشغال فرستاده اند بی سران کله کوهی.

راهم دهید، هر چند دور است نشان، جاده را علامت کنید تا هدف نزدیک باد.

.... مهربانه مُهر زدید بر سند موت بنده، انگار سالهاست انتظار این قهرمان کشی دیار بود پیدا.

راه نیافتم آنچه را، راه ندیدم؛ بند شدم آنچه را، در بند خود بافتم.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
آشنا

بنام کریم بی همتا

رفته ام در انتهای کوچه جایی در بسته و بن بسته تنها و خسته این نرفتن پیوسته بد جوری روی تنم نشسته.

کاش از اول نگاهی بایسته داشتم چون نبود در نزدم شایسته چنین بر زمین خورد و شکسته بنشسته.

ای بی دریغ و بی کم و کاست نیست در نزد شما یک نفر راست تا شود ما را همراز و هم پاست.

ما در این صحرای تنگ و در نفس خواستار استراحت چرا نیست یک دست پیگیر خواست؟

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: آشنا,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تقلا

بنام یاور حق پرستان

می توان سبعویت را دید

می توان فاجعه را شنید

می توان چیزی را احساس کرد که سختی در نهایت رسیده

اما درک درد و رنج انسانهای غزه را چه کسانی می فهمند

مرفعین بی درد

یا مستضعفین رنج دیده

آن کارگری که از دریافتی ماهانه خود می زند تا 250 هزار تومان به مردم آنجا کمک کند!

درک جای مردان مرد بودن هم مشکل است

تا چه نتوان شدن...

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
روز و شب حسین

یا رب الحسین بحق الحسین

روزی به تاریکی شب

شبی در تاریکی عالم

روزی که بود ظلم از ظالمان به روشنایی

شبی در انتهای ظلم به غریبان

روزی که ندید و نخواهد دید تاریخ

شبی در وسعت تاریخ دیده شد باریک

روزی که سر بریدن نور پیامبر انوار

شبی در نور بود از تنور خولی به انوار

روزی که بریدن گلوی شش ماهه شیرخوار

شبی در تلف شدن دو طفل در زیر بته خار

روزی که گرز بر فرق قمر زدن حرامیان حرامزاده

شبی در آتش کین سوخت خیمه گه یتمان

روزی که خضاب کردن موی ریش پیر و جوان را با خونش

شبی در مقتل نیست پیدا سری بر جسم نازنیش

روزی که دشتی بود جولانگاه گرگان نیزه به دست

شبی در خون غلطیتده اجساد پاک بر دشت

روزی که داماد سر دهد در جنگ ظاهر بینان

شبی در پی ندارد نوعروس شوی رستم پیکر وفاداران

روزی که غریبانه می رود زیر تیغ اشقیا قاسم

شبی در غربت مادر می کند ضجه بر جوان ناکام

روزی که اسب جانان برگردد بی صاحب ترک

شبی در بیابان هستند سرگردان دو کودک

.... روزی که شد در عالم یگانه

..... شبی در بی همتایی فسانه

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
انسان حیوان

یا قدیم الاحسان به حق الحسین

دیدیم که انسان آدم نشده

چقدر می تواند حیوان باشد

چقدر می تواند از درندگان درنده تر گردد

چقدر در هر صفت انسان بالا و پائین جاری است

از  اعلی علیین تا اسفل السافلین

.... پس چگونه باشد که در دشت کربلا همه اینطرف چنین اهل اسفل گردیده و طرف دیگر در اعلی مقرر

چون انسان را از ترکیب حیوان و روح بیآفریدن پس تمام صفات حیوانی و ربانی در او قرار گرفت و جنگ بین آنها و هر انسانی در پرورش هر صفت کوشید به آن رسید و او را در همان جایگاه قرار داد.

پس وقتی انسانی به آن رذالت می رسد که گلوی طفلی شیر خوار را می درد نباید تعجب نمود چون این صفت در او بوده و باید متعجب شد که چگونه او چنین در حیوانیت خود کوشیده و آنرا پرورش داده است!

اگر انسانی نامه دعوت به امام خود می نویست و بعد شمشیر بروی او می کشد نباید تعجب کرد که این خصلت در او بوده و باید متعجب شد که در کدام مکتب او چنین این خصلت را در خود پرورانده است!

...... در دشت کربلا تمام صفات رذیله انسان با تمام صفات الهی انسان می جنگد تقابل کامل خوب و بد- خیر و شر - عقل و هوس - آدم و حیوان !

تاریخ نشان داده که اگر انسان را رها کنیم یک حیوان خواهد شد.

قوم لوط در آن همه نعمت بجای شکرگزاری روی به پست ترین عمل آورده حتی از پیامبرشان هم درخواست تحویل جوانان مهمانش می کنند. .... و گرفتار خشم خداوند قرار می گیرند.

قوم ثمود در محکمترین خانه ها می زیستند و مزارع و باغات بیشمار مثمر داشتند اما از صالح احراز کرده و بت پرست و اسراف و فساد را سر مشق خود کردند. .... و تقاضای معجزه نمودند و .... سپس ناقه معجزه را نحر کردند و چنان نابود شدند که اثری ازشان باقی نماند

قوم نوح و هود هم چنین کردند و نابود شدند.

..... چنگیز هم چون گرگی خون آشام دست به قتل و جنایت زد برای جهان گشایی

.... هیتلر هم چنین کرد

و در جنگ جهانی اول میلیونها انسان بی گناه مورد مطامع یک مشت انسانهای پلشت گرگ صفت قرار گرفته و کشته شدند

و  همچنین در جنگ جهانی دوم همین مو طلایی های حقوق بشر مدعی میلیونها انسان بی گناه را نابود کردند و آمریکای جنایت کار با دو بمب اتمی به دستور رئیس جمهور پلیدی بنام ترومن دو شهر بزرگ ژاپن را خاکستر نمود...

اینها همه پرورش یافتن صفات حیوانی در انسان بود که آدم را به یک حیوان بدتر از حیوان تبدیل نموده.

کدام حیوانی هم زاد خود را دریده جز انسان؟!

این خط همچنان ادامه دارد

همانطور که صفات حیوانی پرورش می یابند برای آدم شدن هم به پرورش صفات الهی نیاز است

قرآن و انبیا برای نشان دادن راه این تربیت هستند

چگونه انسان رقیق القلب شود چگونه مهربان شود چگونه راه جود پیشه کند و سخاوتمند گردد

چگونه از ستم دوری جوید

چگونه باید بود

و چگونه نباید بود

.... اینها همه در کتاب خدا آمده و شرط آن گرفتن این پیام از پیامبران و اولیاست.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
زورگیری بانکی

یا قیوم

در مرحله اول شاید خیال کنید بخواهم به کلان کارهای بانکی در اختلاس و دزدی و .... اشاره کنم

نه می خواهم ذرات دریا شده نزد بانکها از روش زورگیری اشاره داشته باشم از نو دلم وخهههههه....

بله شما اگر وارد بانک شوید و کلی وقت کاربر بانک را بگیرید و کاغذ مصرف کنید و ... و پولی را از یک حساب بانکی به حسابی در همان بانک انتقال دهید هیچ هزینه ای پرداخت نمی کنید ولی اگر چنین هزینه هایی را به سیستم بانک تحمیل نکیند آنوقت با احترام بانک چنین هزینه ای را به شما تحمیل می کند و پول زور می گیرد

وقتی شما در منزل از طریق اینرنت بانک یا همراه بانک پولی را به حسابی دیگر در همان بانک منتقل کنید حداقل 30 تومان میگیرد

چرا چون همان که من گفتم

چرا نرفتی به بانک هزینه تولید کنی وقت و زمان و کاغذ و.... را روی دست بانک نگذاشتی پس حالا پول زور وده.....

... حالا جالب است که بانک مرکزی هم از این پول زور گرفتن بانکها حمایت می کند.

شما اگر بروی در بانک و پول نقد بگیری مثلا 10 م ت و هم کاغذ بانک بعنوان رسید خراب کنی هم وقت کارمند را بگیری و هم دستگاه پولشمار را مستهلک نمائی بانکها هیچ هزینه ای از شما نخواهند گرفت ولی اگر این هزینه ها را به بانک تحمیل نکنی و بروی درب مغازه کارت بکشی هزینه کسر خواهد شد

چرا پون پول زور باید ودی....

تا کشورمان درگیر چنین مدیران بی خردی باشد که جوابگو نیستند و بدون تفکر تصمیم می گیرند مسلم راه ستنتی پیمودن و درگیری با جهان مدرن مسدود است

مرگ بر جمود و بی فکری در عالم مدرن

......

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی القعده,
نویسنده : علي اكبري(آج)
کالا

یا میزبان رحمان

چندان که می دانیم در فوق کنش خود متلاطم گره خورده و راهای بد رفته را بدتر می رویم این تمام معمای شکست ماست.

می دانیم راه پیروزی تلاش است و صبر و مقاومت اما باز بی صبری میکینم،کی دم پیروزی!

می دانیم طرف مقابل ما برای پیروزی زحمت کشیده دعا می کند، اما ما می خواهیم فقط با دعا او را مغلوب کنیم!

می دانیم پیروزی شیرین است ولی چنان با دلهره و سخنان صدمن یک غاز خود قصد تلخ کردن کام شیرین مظفر را داریم!

راهی را که بارها پیموده ایم و به نتیجه نرسیده ایم را دوباره کورتر طی می کنیم خیال می کنیم اگر چشم ببندیم راه باز می شود!

حیات طیبه وقتی حاصل می شود که دیگران را احترام کنیم بزرگ بشماریم یک مخلوق عالم بدانیم ربی را در جریان خلق بدانیم که روشنایی اول و آخر است همانقدر که خود را ارزش میدهیم دیگران را نیز تکریم کنیم تا کرامت در همه جای زندگی جاری و ساری شود.

لذت وقتی حاصل می شود که درونی باشد لذت ظاهر پوک است و خسته کننده.

چیز خوب همیشه مفید است پس آنچه که مضر است مفید نیست آن حاصل دیده مفید ظاهر است باطن در آینده ظاهر می شود ضرر می آید چون نباید آن قصد بد را می کردیم.

دزدی از امور بد است پس آنرا خلاف تعریف کرده اند و حکم آن جریمه ایست درخور از قانون جامعه ، اما بدون جریمه قانونی جامعه نفس عمل تو را شکست می دهد روحیه ات را می شکند کلافه ات می کند درگیری ذهنی تو را در ناراحتی دائم فرو می برد، برکت و خیر زندگی شرافتمندانه تور زائل می کند تو ذائل حیات خود می شوی. محروم از شادیهای عمیق و فرحبخش خواهی شد این مجازات کمی در زندگی نیست.

گدایی کمی تو را پول می دهد اما شخصیت تورا نابود می کند سرخورده و کوتاه فکر می شوی قرب تو را نزد دیگران میگرد این کارنکردن و تنبلی و درآمد زائی از گدائی هزینه سنگینی است که باید بپردازی که اگر می دانستی شادی پول آنرا نه اینکه نمی پسندیدی بلکه زشت می دانستی.

دنیایی که پروردگار آنرا چنین دقیق نظم داده و هیچ چیز را بی نتیجه نساخته و همه ی آن در یک سیر دقیق و منظم قرار دارد نمی شود با بی عقلی و گردنکشی و .... از آن گذشت.

آنهایی که می خواهند راهی جز اینرا طی کنند عرض خود می برند و زحمت خود می دارند!

بنظرم زحمتی که به ما می دارند آنقدر نسبت به زحمت خودشان کم است که صفر است!

.... راستی آنان که امروز می خواهند با بی حجابی چنگ به صورت جامعه بکشند و بی عفتی را ترویج کنند و قانون خدا را در مهلکه ببرند از قوم لوط و قوم ثمود و فرعون و ..... قوی ترند!؟

یا درون خود را آتش زده و بی غیرتی و بی حیایی اول دامن آنان را گرفته و زوال حیثیت و شخصیت و ... آنرا در پی دارد.

آیا برگشتن به پوشش غارنشینی افتخار ایجاد می کند.

آیا انسانیت خود را چون کالایی به بازار بفروشیم می شود؟

انتظار داشت که بجایی برسیم ؟

آنان که سیاهی ها را دیده اند دانسته اند که این تاریکی بیش نخواهد بود، تلاش برای سیاه شدن است.

اگر راه مبارزه این بود بدانیم و بدانید این شمشیر بر خود زدن است اگر خیلی قوی باشد شاید بعد از نابودی شمشیر زن زخمی هم بر مقابل بزند.

با راه بدسرشتان راه رفتن آخر ندارد جز گمراهی و تباهی.

کالای تن را بر بازاری ببر که بهشت اش دهند باز، نه مکاره جایی که فلاکت دهدت اینجا، آنجا هم شوی در جهنم.

کالای خود ارزان فروختی وقتی که آنرا کردی نجس و لشمه ساران!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
خواستن

بنام پروردگار بی همتا

ناشتا که شدم کمی آب خورده شروع کردم

آنها هنوز هم منتظر بودند که نشود

من در شدن مطمئن بودم

اراده کرده بودم که انجام دهم

آنها نشسته بودند و می نگریستن که شکست مرا آشکار کنند

دو طرف همچنان در ترازوی محک بودیم

....

ساعتی پیش بالاخره آچار رینگی 24 را آوردم

بعد از باز کردن هواکش و متعلقات مزاحم

پیچهای باز شده و وسایل را در آن زیر چیدم

بالاخره با هر زحمتی بود و تنها زاویه حرکتی که داشتم حدود 10 درجه

و چپ و راست کردن آچار پیچ را باز کردم

فشنگی سنسور را در جای خودش گذاشتم

و باز با همان سختی باز کردن بستم

طول کشید

اما انجام شد

عرق خستگی پیشانی که هیچ همه بدنم را گرفته بود

و عرق شرم آنطرفی ها را

آنچه که خواستار بودم بدست آورده بودم

مشکل ماشین رفع شد

همین برایم کافی بود

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، قصه و قاصدك، علی اکبری، مردم انار، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
چه شدیم

یا رب العالمین

چندان چنان و بی خیال بودیم

اگر چنین درد سر دار شدیم

در کردار دست بالا بودیم

لیک نیم بهاء رها شدیم

از شرق به غرب تمام ما بودیم

الآن هم سراسر غوغا شدیم

اگر بوته زار قلم نو بودیم

کنون مثل زغال سیاه شدیم

امروز رفتن در بلا شاهد بودیم

فردا ترفند آنها شکارشان ما شدیم

روزنه تاریک و رشته باریک چه بودیم

پس چرا اینقدر بی فکر و ولنگار شدیم

صحرای پر سبزه و نیک طراوت بودیم

شاید که امروز خشکیده و کال تر شدیم

در نمکزار درون پر ز قند دوستان بودیم

فردای نیآمده تلخ و پر دردسر شدیم

چاه پر آب و مزرع گندمزار بودیم

مترسک جالیز پر فتنه امروز شدیم

آوازمان گوش نواز و خوش صدا بودیم

چه کنیم خرخر حلقوم و خرناسی شدیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
راهی

یا ستار العیوب

گر ما را دیده اید چه دیدنی

گر فرق ما را شکسته اید چه شکستنی

گر سوی ما آمده اید چه آمدنی

گر پیش ما نشسته اید چه نشستنی

گر با ما مدرا کرده اید چه مدارائی

گر کمک داده اید ما را چه کمکی

گر دشمن زده اید مارا چه دشمنی

گر تقویت کرده اید ما را چه تقویتی

گر آرام ساخته اید ما را چه آرامشی

گر تراسنده اید خصم ما را چه ترسی

گر شیطان بدر کرده اید ما را چه شیطانی

گر آموزش داده اید ما را چه آموزشی

گر فکرت آموخته اید ما را چه فکرتی

گر تادیب ساخته اید ما را چه ادبی

گر نوازش داده اید ما را چه نوازشی

گر صاف کرده اید راه ما را چه راهی

گر میان دار معرکه بوده اید ما را چه میانداری

گر برآورده اید آرزوی ما را چه برآوردی

گر صفا بخشیده اید خانه مان را چه صفائی

گر آب بوده اید بر آتش مان چه آبی
گر صبر بوده اید بر مصیبت مان چه صبری

گر نمک بوده اید بر قاتق مان چه نمکی

گر پروارنه بوده اید گرد شمع مان چه پروانه ای

گر روشنی بوده اید بر شبهای تارمان چه روشنایی

گر بوده اید.......

بگو کدام بودن؟

..... تا بگویم بوده ای یا مدعی بوده ای

راهم دهید در کوره راهی باریک تا سازم راهی بهر مدعوبین

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رجب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
باد

یا رفیق بی همتا

وقتی که به کوتاه آمدن عادت دهی ، آنوقت عادت کنندگان به بلند شدن نامانوس می شوند.

وقتی کسی را به غلط بلند کنی، او به غلط نشستن را یاد می گیرد.

وقتی لطف بی حد شود مهربانی دیده، چشته خوار می شود.

نمک گر زیاد استفاده کنی، شوری بی مزه می شود.

رفتار میانه داشتن، راه استادان کارکشته است.

باد دادن سرمایه ها، کار راحت دیده های راحت رسیده است.

قدر دادن به اندازه، نیکوترین کار است، حتی مفیدترین.

امروز کسانی را به دشمن تقدیم کرده ایم که یک روزی آنها را نیک داشتیم بیش از حد!

کسانی سرازیر شده اند که بیش از ارزش شان ارج نهادیم!

..... تا کی باید ارزشها را قربانی کوتاه آمدنهای بی خود کنیم!

.... تا کی باید راه نا تمام گذشته را پی گیرم و از نو طی کنیم!

..... تا کی باد دهی بادکرده های خودمان را نظاره می کنیم!

آنهایی را که امروز در روبروی خودمان قرار داده ایم؛ همانهایی هستند که دیروز بی اندازه بلند کرده و حلوا حلوا کرده ایم!

آنهایی که خودشان بودند ولی رفتار ما آنها را بی خود کرد، آنهایی که بدون دلیل روی سر بردیم آنهایی که بر سر خود کوفتیم و امضای کشکشان را قدر خود کردیم.

بازیگران بی هنر.....

بازی کنان بی شان......

سیاست بازان بی سیاست ....

سربازی نرفته های ژنرال شده.....

دانشگاه ندیده های دانشیار شده .....

آب ندیده های شناگر شده ......

.... وای از این همه ناتمام های بی شروع!

شاید باید یکبار بادهای بادبادکهای نترکیده را خالی کنیم یا لااقل کمتر کنیم تا بدانند و بدانیم ارزش در وزن گران است و لعل ناب و مطالعه شبانه ؛نه به باد کله و لعاب روی و سخن زیاد و توجیه بی خاصیت!

بادها را خالی کنید!

ای آدمها....

ای مردم....

ای انسانها....

ای بر مسند نشسته ها....

بادها را خالی کنید!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
وزین

یا حنان

از سر ذوق بلند شدن و ترکیدن

از سر شوق رفتن و خیط شدن

از سر خنده گریختن و زمین خوردن

از سر مستی رقیصدن و پرپر شدن

از سر خماری دودین و کله ملق شدن

از سر غرور سخن گفتن و خام شدن

از سر ترس گفتن و شرمنده شدن

از سر خشم زدن و پشیمان شدن

از سر غضب زدن و خورده شدن

از سر هیجان چشیدن و بیمار شدن

از سر قهر رفتن و ناپید شدن

از سر رنجش قاپیدن و دزد شدن

از سر بی خردی خرد کردن و کم وزن شدن

از سر نااهلی کشتدن و تمام شدن

....

می شد زندگی کرد اگر ناهنجار نبودیم

می شد افراشته شد اگر غمگین نبودیم

می شد دوست داشت اگر در افکار باطل نبودیم

می شد رشد کرد اگر نادرست اندیشه نبودیم

می شد وزین شد اگر خودتحقیر نبودیم

می شد دید اگر در غضب خود نبودیم

.....

اینک هستیم

.... شاید امان داده شده ایم

برگردیم که بد کردیم

توبه از هرآنچه برای غیر تو کردیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بیداد

یا غیور

در روشنایی دنبال سایه ها بودم

ناگهان تاریکی فرا گرفت مرا

اینجا گلبرگها صاف هستند

کمی جلوتر ساقه ای شکسته

انگار ساق پایمان خمیده

درختی به بلندای خانه کل محمد

از دور پیداست

درخت توت است

آنها را می چینم شیرین و درشت

خوردن قبل از ترک درخت زرنگی است

تابم کم است در بی تابی روزگار

شاید بنشینم سر کویش ناراحت

فکرم درگیر است قالب ندارد

شرمگین دیگر درختان سر راه

علفزاران تنهایی روزهای تب دار

وای از اینهمه بی شرمی سردمداران

سران تنگ دنیای گرفتار

پا پیچ همه ناچاران اقلیم

دروازه تنگی تنفس زنان بیمار

آه از اینهمه بیداد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
زجر

یا غفور

برگی کوچک از درختی بزرگ بر زمین نشست

بادی آنرا کمی جابجا کرد

پیرمردی از کنار آن گذشت

طوفانی آنرا در هوا چرخاند

در سکوتی کنار پیاده رویی جا خوش کرد

کودکی آنرا پایمال کرد

ذرات آن در کف خیابان کشیده شد

هنوز هم لاستیکهای زیادی از روی آن می گذرند

شب و روز

چه زجری می کشد سپوری که هر روز باید کف خیابان و پیاده رو را جارو بکشد

دیگر هیچ کس طوفان را لعنت نخواهد کرد

دیگر هیچ ماموریتی برای بیابان نوشته نمی شود

تمام درختان در پارک و باغ آسوده بودند

هیچ مهم نبود که باد وزشی کند و ابر غرشی

اتفاقات تصادفی در حال رخدادن هستند

اما آنطرف کسی صدا می کند

برگها بی گناه کنده شدند

اینطرف گوش هایی می شنود

همه می دانند که اتفاق شایعه برداشته است

اما جوانکی چاقویش در دل ماموری فرو می نشیند

...

کمی بعد طناب دار محکم می شود

هیچ کس او را بی تقصیر نمی داند

حتی آنطرفی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دیدگاه

یا محبوب

یکی از پر بحث ترین مطالب سرنوشت نوشتن است چرا که وقتی یک بحث آغاز می شود طرفین می خواهند دیدگاه خود را به دیگری بفهمانند و حق بودن آن و مشکلترین جا همین نقطه آغاز است 

پیش از پی نوشت این بیان چرایی مطلب را روشن نمائیم

وقتی کسی روی مطلبی اصرار دارد و آنرا درست می داند و در همین حال شخص دیگری آنرا باطل می پندارد باید در چه چیز شک داشت

بنظر حقیر اینجا بازه دید و نظر افراد است که نمی توانند نظر مقابل را مورد مداقه قرار دهد یعنی وقتی جهت دید فرق کند آن وقت نظر هم فرق می کند شما وقتی از بالا به یک دیوار نگاه می کنید نمی توانید عمق یا ارتفاع آنرا درست بیان کنید اما در مورد کلفتی آن نظر درستی خواهی داشت اما اگر در همین زمان فردی از کنار به دیوار نگاه کند در مورد ارتفاع آن نظر درستی تری می دهد تا کلفتی آن این مثالها فقط جهت تقریب ذهن هستند و شرط آن این است که فرد در مورد این دیوار تجربه زیادی نداشته باشد.

حالا این نوع نظر دهی را در امور دیگر نیز تامین دهید خواهید فهمید که چرا دیدگاه های مختلف وجود دارد و گاهی هم مخالف هم هستند

حالا اگر یک عامل دیگر نیز به آن اضافه شود می تواند دقت را نیز تغییر دهد و تحلیلی دیگر را بدست دهد.

در دنیای واقعی و نظرات سیاسی گاها این اتفاق بسیار می افتد که فرد با اینکه دلایل قوی مقابل را می بیند ولی باز روی حرف خود می ایستد

البته گاهی افرادی هم هستند که فقط می خواهند مخالف باشند هرچند که خود به ناحق بودن کلام خویش آگاهی دارند.

سبک زندگی افراد نیز خود در این نوع دیدگاه موثر بوده و برعکس هم نظر فرد سبک زندگی اورا عوض می کند.

در ابتدای انقلاب اشرافی گری یکی از صفات ناپسند و نهی شده اسلام بود اما کمکم این رویه توسط یکسری افراد نو کیسه و نو به دوران رسیده یا به قدرت رسیده این رویه تغییر کرد و کار بجایی رسید که اگر اسراف نمی شد مورد شماتت قرار می گرفتند یعنی کمکم سبک زندگی انقلابی دگرگون شد و این قشر کعه متاسفانه در قدرت هم نفوذ زیادی پیدا کرده اند این نوع زندگی را رواج میدهند

چرا که این دیگاه در آنها شکل گرفته که فرد وقتی مهم است که بتواند چنین عملکردی داشته باشد بریز و بپاشش زیاد باشد

برای مثال حسن فریدون در سفر استانی به مشهد چون روی یک مارک خاصی از تشک باید کله مرگش بگذارد و در شهر مشهد آن مارک پیدا نمی شود یک هواپیمای اختصای آنرا از تهران برایش می برد

حالا این را مقایسه کنید با زندگی شهید رجایی بعنوان رئیس جمهور در دفتر کارش روی همان زمین می خوابد چون وقت رفت و آمد ندارد در زمان وزیر آموزش و پرورش در خوابگاه دانشجویی یا دانش آموزی استراحت می کند با دانش آموزان یا دانشجویان آن مراکز.

البته به گفته خودش او توان خرید فلان یخچال را دارد ولی چون می خواهد زندگی متوسط داشته یا پائین تر از معمول مردم داشته باشد در خانه یخچال معمولی و در زیر کرسی زندگی ادامه می دهد خانه اش کوچک است اما رئیس جمهوری داریم که در کاخ زندگی می کند با متراژ بسیار بالا و در آخر هم در استخر فرح که مخصوص او بوده و کس دیگری نباید از آن استفاده کند غرق می شود

هر دو اینها توسط مردم این کشور رئیس جمهور شده اند اما سبک زندگی و دیگاه آنها به کشور و سمت و مقام اینقدر تفاوت دارد

حالا در بین مردم هم این دو فرد طرفداران پروپاقرصی دارند چرا که دیدگاه مردم هم با هم فرق دارد

اما اگر نوع زندگی این افراد برای مردم قبل از رای مشخص می شد و سبک زندگی دومی را اکثر مردم نمی پسندید چون مثل خودشان نیست و درد آنها را درک نمی کند رای نمی آورد پس چه و چی می شود که رای می آورد اینجا پنهان بودن سبک زندگی و دیگاه افراد عامدا پنهان می ماند و به قولی با غفلت سازی رای جمع می کنند

در دیدگاه مردم باید پیدا و پنهان زندگی افراد بصورت شفاف بیان و آشکار شود تا معلوم شود که کدام پسند اکثریت خواهد بود

در دیدگاه مسئولین به پوشش زن با عنوان حجاب هم بیشتر کار سیاسی صورت گرفته و نظر نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری و .... مخفی مانده به عمد تا هر دو گروه مخالف حجاب اسلامی و موافق آن به فرد مورد نظر رای دهند

این مخفی کاری به نوعی کار خراب کن است چرا که وقتی سیاست بازی در عقیده و آئین دینی معلوم نبود آنچه که نباید اتفاق بی افتد حاصل می شود امروز این ملغمه هرچند در سطوح مختلف اجرایی و.... کشور آشکار شده اما از همه تیل تر بحث پوشش اسلامی در جامعه است که به یک کلاف سر در گم تبدیل گردیده چون برخورد سیاست روزان به آن بجای عقیده فرصت طلبی به آن بوده است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، حقوق، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
روزه

یا واحد

در باره روزه همین که ماه رمضان ماه مهمانی خداست بسیار مطلب است البته وقتی نگاه تنگ شود و دنیوی اشاره و ساختن مسخره طنز و جک هم زیاد می شود

یکی از این طنزها که البته بکار بردن جک برای این اراجیف بهتر است تا کلمه طنز این است که در مهمانی خدا بجای خوردن و تعارف و ... باید گشنگی و تشنگی تحمل کنیم یعنی این دیگه چه نوع شه باید خوش بحالمان بشود ولی بد بحالمان می شود

نکته اینجاست که ما دیدگاه خودمان را بجای دید خدا می گذاریم

نزدیک بینی را بجای عاقبت اندیشی می گذاریم

خداوند در اینجا رشد انسان را در دستور کار قرار داده و طوری این ضیافت را چیده که انسان از پلیدی ها دور شود و را هدایت را پیدا کند و از طنابی که دور خود پیچیده ایم آزاد شویم و راه پرواز را طی کنیم

آخر چه پروازی از این بالاتر که یک آیه قرآن بخوانی و میزبان برایت ثواب یک ختم قرآن بنویسد

با حال روزه بخوابی رب برای نفست ثواب تسبیح قرار دهد

یک شب قدر احیا بگیری به اندازه خیر هزار ماه بیش از 83 سال باشد.

..... بعضی در اینها هم چرندیات تحویل می دهند اما من با نقصان خود به چند مورد اشاره کنم

که بیشتر دنیوی است و بدرد عالم ماده میخورد اما در عالم معنی چه خبر است ناچارا میگذریم

اینجا یک اشاره کوتاه در آن عالم داشته باشم که بیشتر فهم کنیم و هر چیز را به مسخره نگیریم

در برنامه زندگی پس از زندگی که از شبکه 4 پخش می شود یک چیزهایی از عالم معنی که شاید یک میلیونیم آن دنیا هم نیست آدم متعجب می شود و پی می برد که خلقت چقدر ناشناخته است

فردی که در کما رفته همزمان می تواند فکر و سخن و.... افرادی که به او فکر می کنند را بخواند سخنشان را بشنود هرجایی که باشند در کنارش یا در خانه اشان یا در شهرشان یا در شهر دیگر یا کشور دیگر

یعنی فرد در کما همزمان همه جا هست همه افکار را به تفکیک که صادر میشود را دارد سخن ها را از صاحب سخن می شنود هرچند همه ی آنها همزمان باشد و می بیند در این موضع هر چه اندیشه می کنیم فهم نمی کنیم اما خواب دیدن گوشه بسیار ناچیزی از این نوع است که همه انسانها تقریبا آنرا تجربه کرده اند

زمان و مکان از مفهوم این دنیایی خارج می شود درک انسان از محدودیت این دنیا در می آید و...

بدون این موارد بیشتر حاذقین اشاره کرده اند که روزه سموم بدن را زائل می کند

قلب را رقیق و مهربان می کند و دلسوزی بیشتر می شود

اشک را روان می کند که خود در رقت نقش دارد و چشم را روشن می کند

بدن را مقاوم می کند و انسان را مصمم می نماید و طاقت را افزایش می دهد

معده را جمع می کند و خوراک سر منشاء بیماریها را محدود می کند

فعالیت باکتریهای مفید دستگاه گوارش را افزایش و مضرها را کم می کند.

.....

البته باید برای روزه دقت کرد که در افطار و سحر زیاده روی را کنار بگذاریم و همچون یک وعده با آن برخورد کنیم نه اینکه با حرص و طمع بخواهیم جبران و گاهی بدتر از گرسنه عمل کنیم

خداوند می گوید که ما روزه را واجب کردیم بر شما همانطور که بر گذشتگان نیز فرض بود پس روزه در امم قبلی نیز بوده حالا چرا نیست خود یک سوال است؟

بر شما سخت نمی گیریم یک ماه است پس می توانست بیشتر باشد.

از مریض و مسافر و عذر دار روزه نمی خواهیم

روزه عذر دار و مسافر و قضاء شده تا یکسال بدون جریمه اداء شود اشکالی ندارد.

اگر عذر باقی بود هم نیازی به جبران نیست و....

پس در همه حال روزه را سخت نگیرید.

وقتی روزه گرفتید خود روزه شما را کمک می کند که بازهم روزه بگیرید اگر غفلت چاشنی اعمالمان نکنیم.

روزه به بیشتر بیماری هایی که در جسم هست هیچ زیانی نمی رساند و پزشکان زیادی به این امر اشاره داشته اند که این بیماران می توانند روزه بگیرند.

جالب است که در اینجا خود شخص روزه دار تشخیص می دهد که روزه بگیرد یا نه اگر پزشکان بگویند روزه به تو ضرر ندارد و فرد بداند که ضرر دارد بر اوست که روزه نگیرد و برعکس.

کسانی بوده اند وهستند که طول سال روزه می گیرند و در امور شخصی آنها هیچ نقصی دیده نمی شود این سیستم بدن آنهاست که براحتی می تواند اینکار را انجام دهند پس این ظرفیت در انسان به آسانی بوده که 13 یا 17 ساعت هیچ نخورد که خداوند آنرا فرض کرده اگر ما اراده کنیم مطمئن باشیم که می شود همانطور که شده است.

یکی از عجاب بدن این است که در برابر ضربات و سختی ها محکم می شود بر عکس ماشین و ابزار که سایش پیدا می کند بدن هرچه بیشتر استراحت کند سائیده شده و تحلیل می رود شما وقتی می خواهید بدن خود را قوی کنید باید ورزش کنید باید وزنه بزنید باید ضربه به کیسه بکس سخت بزنید باید توپ را جابجا کنید تا قدرت پیدا کنید نخوردن هم یک ضربه و سختی به معده و دستگاه گوارش است تا قوی شود بعد از پایان ماه رمضان معده و دستگاه گوارش سلامت یافته و دستگاه گردش خون با سلامت بیشتر کار می کند مغز هم از حافظه و دیگر امکانات خود بهره بهتری می برد بر عکس در استراحت و پرخوری جز تحلیل بدن و ضعف و افزایش بیماری چیزی نیست

 

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
غفلت

یا ستار

شاید چهارشنبه سوری که یک جشن باستانی برای تقویت روحیه و آمادگی برای عید نوروز است و .... امروز یک مصیبت برای مردم تبدیل گشته است!

این نقطه تغییر از کجا ناشی شده؟

برای من یک جواب اولیه دارد و آن غفلت است!؟

چرا که بیشتر هیجانات کاذب که در این سنت وارد شده در این است که آتش روشن کنیم و باعث شادی شویم ولی اینجا دیگر عقل را و تفکر جایی ندارد مثل بقیه کارهای احساسی که ما معمولا دقیقه که هیچ ثانیه هم نمی اندیشیم

چرا وقتی به این نقطه میرسیم فکر نمی کنیم

اگر در قدیم چند شاخه هیزم را آتش زده و از روی آن پریده و طلب سرخی به خود و زردی خود به آتش میکردند امروز به ترقه و انفجار کشتن و مصدوم و سوختن و ... رسیده در یک غفلت است

آنجایی که باید به بچه هایمان اندیشیدن آموزیم احساسی برخورد میکنیم اینجا تربیت نادرست را جایگزین تربیت صحیح کرده و نتیجه آن این ترقه بازی هاست.

اگر بچه هایمان در کارهایشان کمی فکر کنند نتایج خوب جای بد را میگرد

وقتی در شبکه های اجتماعی همه چیز را برای همه کس مجاز می دانیم آینده روحی بسیار سختی در انتظارمان است

بالاخره این جهان منعکس کننده اعمال ماست

وقتی یک بازی کن و یا بازیگر  را در صدر قرار میدهیم و یک عالم را مسخره می کنیم و دلمان خوش است که یک امضا از یک بازی کن بی عقل و تازه بدوران رسیده بگیریم طوری که فرد را مغرور میکنیم یا افتخار میکنیم که با فلان بازیگر ..  عکس گرفته ایم و با کسانی که در ساختن کشور کوشش می کنند و ... یا واکسن سازی را به سطح جهان می رسانند را دست کم میگریم و بدتر آنها را مورد استهزا قرار میدهیم باید نتایج این عمل خود را در همین جاها مشاهده کنیم

تا دست از این امور مسخره و دم دستی بر نداریم همین آش است و همین کاسه

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دستی

یا مالک نور

شاید معنی دستی برای شما کمی نامفهوم باشد ، یا خیال کنید منظور همان باشد که در پول دادن بهم استفاده می شد تا قبل از رایج شدن کارت بانکی.

یعنی پول قرض دادن به دیگری! اما من این منظورم نیست بهتر است کمی در متن زیر فرو رویم شاید دستگرتان شود که یعنی چی؟

چندین سال قبل در شهرمان نانهای کرنو سنتی که با هیزم پخت می شد بوسیله یکی از خوشفکران به راه افتاد و از طرف مردم هم استقبال خوبی صورت می گرفت و در این نوع پخت ابتدا مقدار مناسبی هیزم در تنوری مخصوص سوزانده شده و بعد از اینکه به اندازه کافی گرم شد و هیزمها همه کامل سوخت شد و دیگر جزء آتش زغال وجود نداشت به قول معروف آتش غل بدون دود و شعله بود مقداری قلوه سنگ در درون آتشها رها می کنندبعد از مدتی چانه خمیر را روی این سنگها میریزند و درب تنور کرنو گرفته شده و محل ورود هوا از قسمت پائین تنور نیز مسدود میشود و حدود کمتر از یکساعت بستگی به مقدار حرارت کمی کمتر یا بیشتر نانها کامل پخت شده را از تنور کرنو خارج می کنند و این نان معروف شده به نان زغالی و شبیهه این نان را با دستگاه هم تولید می کنند که از گاز یا گازوئیل گرم شده و تمام اجزاء آن فلزی بوده و گرما از طریق مشعل در زیر صفحه قرار گرفتن نان و در روی آن بدون محافظ و مستقیم بر روی خمیر گرما ایجاد کرده و نان پخته می شود چون این دستگاه در زمانها قدیم وجود نداشته نان کرنو همان نان زغالی معروف امروز بوده و چون این نان دستگاهی به کرنو شهرت گرفته نان کرنو سنتی به نان زغالی تغییر نام پیدا کرده است.

اما مسئله اینجاست که این نان سنتی که با حرارت بدون آتش سوزان و گرمای داخل تنور که قبلاً تولید شده و فضا و سنگها را گرم کرده در این محیط در بسته با مدت تقربیا زیادی کامل پخته می شود(شبیه به فر) اما نان کرنو ماشینی در محیط نیمه باز چون دودکش ان باز است و زیر صفحه گردان و ... و با مقداری گرمای مستقیم و غیر مستقیم حدود 20 دقیقه پخته می شود این نان نه دارای طعم خوبی است نه پخت درستی دارد و بالاخره مردم هنوز به عشق آن نان کرنو قدیم می خورند و چون نان تافتون هم که اصلا درست پخت نمی شود و اصلا نمی شود نگهداری کرد و تازه آن هم قسمتی کمی از آن خوردنی است بقیه آن سوخته یا خمیر است لذا نان کرنو ماشینی هنوز از این نان بهتر است و مورد اقبال!

اما نان کرنو سنتی که با تنور گلی و آنچه گفته شده و در مدت بیشتری پخت می شود هم دارای طعم نان است هم مدت زیادی ماندگاری داشته و زود بیات نمی شود در فریز که می شود مدت طولانی نگهداشت.

با اینکه قیمت این نان در زمان تولید بسیار گرانتر از نان دستگاهی بود اما طرفداران زیادی داشت با همه این توضیحات یکباره بهداشت این نانوایی های سنتی را غیر بهداشتی اعلام و فرد مورد نظر را از تولید این نان منع و ناچار ایشان دیگر ادامه نداد.

و امروز مردم برای این نان ناچار از بعضی خانه ها که آنرا تولید می کنند در حجم کم یا از شهربابک تهیه می کنند .

سوال پیش آمده برای من این است نانی که وقتی می خوری لذت می بری انرژی میگری دارای طعم نان است و.... غیر بهداشتی است؟

و نانی که با آتش گازوئیل تولید شده و روی آهن و فلز و نه مزه دارد نه طعم و نه انرژی و نیمی از آن خمیر و نیمی از آن سوخته بهداشتی است؟!!!

آقایان و خانمهای بهداشت به ما بگویند در کدام آزمایشگاه به بهداشتی بودن آن نان و غیر بهداشتی بودن این نان بر خلاف ذائقه مردم و ماندگاری نان و طعم نان و ..... پی برده اند. ما را هم آگاه کنید؟!

به این عمل بهداشت کلمه دستی بکار می رود!.

یعنی در شهر ما کاری که بصورت عمد و خلاف واقعیت و حقیقت صورت گیرد دستی می گویند.

حالا چه دستی در کار است که این کار دستی توسط بهداشت صورت گرفته و برای نانهای بی کیفیت دستگاهی کرنو پروانه بهداشتی صادر شده و برای نان سنتی انجام نمی شود یک سوال بزرگ برای حقیر شده است.

امیدوارم که این درد دل حقیر مورد توجه قرار گیرد و اسناد غیر بهداشتی آن و بهداشتی این نان از بوته خارج شود و مسئولین زیر ربط اقدام شایسته و در جهت سلامت مردم صورت دهند.

و ما را از دستی نبودن این کار آگاه سازند.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
خانی بنام پیشخوان دولت

یا قدیم الاحسان

چون پیشخوانهای دولت بجای تسریع در امور خود شده اند یک اتاق اداری و صاحب امضا در خارج ادارات لذا این نا همخوانی کار و هدف را به یک کاراز گذاشتیم تا امور آن اصلاح شود شما هم با پیگیری لینک آن و یک امضا ما را در رسیدن به حل مشکل کشورمان ایران یاری کنید

لینک این کارزار

https://www.karzar.net/22123

جناب آقای زارع‌پور
وزیر محترم وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
جناب آقای سبحانی‌فر
مدیرعامل محترم شرکت ملی پست

با سلام
متأسفانه پیشخوان‌های دولت، یک خوان در هفتاد خوان انجام امور دولتی شده‌اند. در ابتدای شروع به کار این پیشخوان‌ها، قرار بود که کارهای اداری مردم را سامان داده و انجام امور را برای مردم سهل و برای دولت در مسیر صحیح قرار دهند. بر اساس این هدف آنچه باید مشاهده می‌شد، انجام صفر تا صد امور اداری توسط این دفاتر و کوتاه کردن مسیر کاغذبازی‌های اداری بود، اما اکنون خود این دفاتر نیز به یکی از مراحل امور اداری تبدیل شده‌اند.
برای نمونه، اگر شما متقاضی خرید اشتراک گاز باشید باید خودتان به اداره گاز مراجعه کنید، سپس برای پرداخت هزینه اشتراک به بانک مراجعه کرده و بعد هزینه پیشخوان را نیز در یکی از دفاتر آن و پس از معطلی در صف‌های طولانی بپردازید. این اوضاع نابسامان بسیار عجیب و غیرقابل‌درک است و برای ارباب رجوع سئوال پیش می‌آيد که فلسفه ایجاد پیشخوان‌های دولت چه بوده، اگر کمکی به تسریع اجرای امور دولتی و دفتری نمی‌کنند؟
اگر قرار باشد که ارباب‌رجوع (مردم) امور بانکی و اداری را خودشان انجام دهند و بعد مبلغی هم بپردازند، پس وجود دفاتر پیشخوان به چه علت است؟ اگر امور اجرایی دستگاه‌های دولتی اینترنتی است، دیگر هر فردی باید بتواند در منزل کار خود را در اداره موردنظرش پیش ببرد، اگر هم نه، دفاتر پیشخوان دولت باید تمامی کارهای اداری را بدون نیاز به حضور فیزیکی ارباب‌رجوع برای او انجام دهد.
از مسئولان و مقامات ذی‌ربط درخواست می‌شود به این نابسامانی رسیدگی کنند و کارآیی دفاتر پیشخوان را بهبود بخشند.

با تشکر

خانی بنام پیشخوان دولت

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تله

یا نور قبل نور

کاه گل مثل گل بود

نه گلی بر سر

نه گلی در سر

چون بلبلی در بوستان

سرشار از شادمانی

چون حرکت باد در برگهای درخت چنار

همان جایی که آب در جوی خاکی مسیر پیماید

نه در لوله و جوی سیمان

کندتر رفتن برکت داشت

همانطور که تندتر ما را زودتر نرساید

کمی بالاتر فکر بهتر

نه تله گذاری برای گرفتاری

نه تله ای برای رسیدن به غذایی

او می داند و رزق را می داند

و تنها باید بخواهیم و کوشش کنیم

تله و دام بنه

ریسمان باز کند از دست و پا

تا فراز یابی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخت

بنام خدای محمد

کاری است مارا

فرمان همان است

تلاش نتیجه می دهد

بردباری برداشت شیرین دارد

سختی توانایی می آورد

حرکت به سوی هدف 

نیاز به مقاومت دارد

انسان سخت کوش موفق است

موفقیت رایگان نیست

.....

بهشت را به بها دهند نه به بهانه

....

انسان را در کبد و سختی آفریدیم تا رشد کند

هدف از رشد انسان رسیدن به کمال است

....

هرکه در این بزم مقرب تر است   جام بلا بیشتر می دهند

جام بلا همان راه ساخته شدن و پیشرفت است

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
کال

یا محبوب

کمی راه را گذشته 

اندر خم بسیار تنگ گیر آمده اند

کمال را در گودال کال

یافتن بسیار کمی مشکل یافته اند

لبه پرتگاه را کمی جابجا دیده اند

همچنان آنجا و سرگیجه

پایین تر را ندیدن سر شکستن

کمال را یافتن در سر به هوایی نیست

عمیق اندیشیدن نشانه است

کال نباشی خاطرخواه داری

نیش را نوش داری

پیش همه سر بلندی

هرکدام در خود سنگینی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
وسعت

یا واسع داد

در دنیایی که هر روز آن همانقدر تنگ می شود که وسیع می پنداریم چه دیدی از آن داریم

یک زمانی برای یک خبر گرفتن از شهر کناری باید چند روز را صرف کنی ولی امروز یک خبر از آن سر دنیا فقط چند ثانیه طول نمی کشد بدست مردم این سوی دنیا میآید و برعکس.

اما این سرعت و وسعت خبرها و اطلاعات و جابجا شدن آن بجای اینکه انسان را مطلع تر کند آنرا گیج و منگ کرده حتی در جایی او را غافل کرده و بدتر اینکه تعدادی را هم فهم برعکس داده.

بجای وسعت بخشی برای انسان او را در مضیقه و تنگنایی بنام صحت و زمان قرار داده یعنی یک سنت الهی را برای همه ثابت کرده اگر چیزی بدست آوردی بدان بجای آن یک چیز دیگر را از دست داده ای.

یک مصداق بیآورم که برای همه تجربه شده وقتی در روستا زندگی میکردیم هر خانه با دیگری فاصله بسیار داشت شاید کیلومتر اما همه همدیگر را می دیدیم احوال هم میگرفتیم و... اما حالا که در شهر زندگی میکنیم و با همسایه آپارتمانی خود فقط 5 متر فاصله داریم که بیشتر اوقات او را نمی شناسیم یا میشناسیم اما رابطه نداریم گاهی رابطه داریم اما هفته ها می گذرد ولی همدیگر را نمی بینیم!

واقعا این تنگای در وسعت نیست همانقدر تنگ شده ایم که وسیع شده ایم.

.....

می گویند کهکشان در حال وسعت یافتن است یعنی هر لحظه در حال گسترش است.

راستی آنطرف این وسعت می دانید چیست؟

بله سیاه چاله یعنی همه چیز آنجا دارد در یک نقطه فرو میرود.

این یعنی یک سنت الهی که همه چیز همین طور است

هر چیز پیدا کنی یک چیز دیگر از دست می دهی.

یک جایی وسعت یافته ای و متاسفانه کمی آنطرف تر آن بسیار تنگ آمده!

شاید بهتر است یک اصل را یاد بگیریم آنوقت شاکر در امور خواهیم بود وقتی یک سختی و تنگنا برای انسان پیش می آید آنطرف این تنگنا و سختی و مشکل یک آسانی و راحتی و وسعت است پس بهترین کار برای انسان در این مشکلات صبر است.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ترقه

یا الرحم الراحمین

هنوز اول راه باید دید باشیم

می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست

و ما می دانیم که بعضی بسیار ترقه زده اند

و گاهی یا بیشتر از گاهی انفجار در کرده اند

اما ظریفیت و توانایی آنقدر بالاست که با یک همت

و یک کار جهادی همه ی خرابی ها قابل آبادی است

فقط باید بخواهیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تاخیر

یاور

ره می برم راهی را

کوتاهی میکنم در راهم

مترس از ناهی

شریک این گلایه

فرهنگ ناچاری ناداری است

راستی کلام بیداری است

فراخی افکار فراموشی است

درد بیماری ایمنی است

راه ایمن استواری است

خالکوبی بی محتوایی است

رخ نداشتن سیاهی است

چهره گلگون شادابی است

طراوت ایمان مقاومت است

مقاومت راه صبوری است

مقاومت پشت گفتگو است

گفتگو بدون میدان ذلت است

ذلت پیش عدو شکستن است

شکستن خواست شیطان است

شیطان ناراستی راه است

ناراستی آخرش بی ثمری است

....

غرق شدن در بی ثمری 

همین است....

پاشیدن خاک بسوی شمس است

چنگ انداختن به صورت روز است

....

خاک و خاکستر بر این بی عقلی

حتی اگر این بی ثمره ها حسن و جواد باشند

فریدون و ظریف خاک بر سر خود کنید کلاه گشاد پوشاکتان شده.

توبه تاخیر شده

تاخیر را تاخیر نکنید

توبه را دست دست نکنید

تاخیر تاخیر شده

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تقصیر

یا حنان

گفت گفتن ندارد که تقصیر اوست

گفتم چرا که گناه از کدام است

گفت تعریف ندارد اگر گردن نگیرد

گفتم چرا که سر دارد و آغاز پس کیست پشت این ابتکار

گفت کس نباید که ادعا کند تقصیر را

گفتم راهی باید جست در آغاز

گفت در شان من نیست چنین گفتار

گفتم بسی شرمنده از اینهمه شکسته نفسی در تقصیر

گفتن ندارد که تو آغاز و شروع و ادامه گناهی هستی بنام تکبر در بی ادعایی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حاضر

یاحی

چنان بود که هست

روح نواز و پر از پرواز

شوق انگیز و بهروز

کامیاران و بلند پرواز

یا صاحب امر

یا صاحب زمان

نیمه شعبان

کمال ماه است تو در میان

سال نو است میلاد نو شما

مبارک این همزمانی در حضور

تو حاضری و در حضور

ما غایب از میان برای تمنای حضورت

ما را دریاب

ای حاضر حضور عاشقان

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، دلنوشته ها، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه شعبان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
لاکچری

یا رب محمد

وقتی به سخنان لاکچری حسن روحانی دقت میکنم سرم نه اینکه درد میگیرد که هیچ میترکد مثل همین دیروز که میگوید بگذارید مردم شاد باشند.... خیلی به این سخن دقت کنید مردم شاد باشند!

ایشان طوری سخن عالی میدارد که انگار دارد برای انتخابات سخن میرانند کسی که هفت سال سکان دولت را در دست دارد و چندماه دیگر باید از خر مرادپایین شود طوری حرف میزند که انگار نه انگار مردم شعور دارند.

او همان کسی است که با یک تصمیم مششع خود کشور را دچار بحران و شورش کرد و اگر سخنان ارامش بخش رهبری نبود معلوم نبود که طرحهای آمریکا برایمان رقم میخورد و او یک هفته بعد با وقاحت تمام پوزخندی که از هر زهرماری برای مردم بدتر بود چشم در چشم مردم به دروغ شاخداری آویزان شد که من صبح جمعه خبردار شدم بنزین گران شده.

من مطمین هستم که اگر ایشان ریس جمهور کره جنوبی بود الان بجای طرح صد روزه حکم صدبار اعدامش صادر و شش سال پیش یکی اش را اجرا کرده بودند.

وهمانطور که میدانیم او همان کسی است که یک طرح صد روزه برای نجات کشور داشت.

بعد باز با همان بی شرمی خجالت اور برای ما که چنین گفت که مگر من دیوانه ام که چنین حرفی زده باشم من اگر جای صدا و سیما بودم همان آن سخنان اورا باز پخش میکردم تا حقوق سازمان در گرو در آید تا روسیاه شود هر درو خش است.

من باز اگر می توانستم در صدا و سیما اسم دولت را بجای امید و تدبیر می گفتم دولت حرف لاکچری و عمل فقر مطلق.

آخر ما هرچه در این دولت میگردیم که یکجا حرف را با عمل یکسان ببینیم جز یک سخن چیز دیگری را پیدا نمی کنم.

من کاری میکنم که مردم به این یارانه نیازی نداشته باشند!!

شاید از این نوع سخن بتوان بازهم پیدا کنیم که سخن او لعل به لعل درست بوده البته از نوع چپکی آن!

این کشور عین سخن حاج قاسم است که ما ملت شهادتیم! ما ملت امام حسینیم!

اما این سخن یک تکه دیگر هم دارد که دولت ما یعنی همین دولت که در سخن میگوید با مشورت رهبری به توصیه رهبری و با اجازه رهبری اما در عمل کارهایش هیچ تطبیقی با راه و سخن رهبری ندارد دولتی که سخن از امیرالمومنین میزند اما با آخرین خودرو مدل روز از پشت شیشه در کارخانه از آنجا بازدید می کند این رفتار بیشتر معاویه  گونه است نه دولت اسلامی دولتی که نگاه به غرب دارد و حاضر است برای این نگاه کشور را نابود کند. قاچاق کالا را رونق دهد هسته ای را که به غرور ملی ما تبدیل شده تعطیل کند آنرا بتون ریزی کند تولید داخلی نابود کند و جز حرف چیز دیگری برای خود نداشته باشد در این فقره جز لاکچری سخن هیچ چیز ندارند برای نشان دادن دولتی که از قیام اما حسین هم مذاکره در میآورد وقاحت مگر مرز ندارد بهتر بود شعار این دولت سخن لاکچری و عمل فقر مطلق را میدادند من که از همان روز اول نام دولت را گذاشته بودم لفظ قلم حرف زن بی عار اما الان بهتر دیدم که نام آنرا سخن لاکچری زن عمل زیر خط فقر بگذاریم.

رییس جمهور را نمی شود از سخن گفتنش سنجید البته هیچ کس را نباید با حرفهایش سنجید اما منافق کارهایش درست عکس عملش است.

نمونه آخرش همین فروش نفت است الان ایشان بیش از 250هزار بشکه نفت نمی تواند بفروشد اما میگوید سال آینده دو میلیون 300هزار بشکه می فروشد خب برای اثبات حرفت یک هفته در همین سال اینکار را انجام بده کسی که مانع ات نیست چرا آنرا حواله به سال آینده میدهید!!؟؟

مگر مردم سخن بالمره شما را فراموش کرده اند.

مگر یادمان رفته همه چیز را به بورس بسپارید.

... این سخنان که همگی چپکی بود را چه کسی از یاد برده که باز سخن چپکی تحویل می دهید.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تکه

یا عظیم

در تعجب کار بی تا کرده اند

رمز امروز را باز کرده اند

فردا را چاپ کرده اند

خطی که نگارش داده اند

شاید شیدا دیده اند

من و مار گزیده دیده اند

امروز را تاب آورده اند

دیر یا زود بوده اند

کم و زیاد کرده اند

پدرها را زندان کرده اند

مادرها را برده اند

تکه ها کرده اند

وقت را

جا را

آسمان و زمین

همه را تکه تکه کرده اند

اینها از کجا بحران دیده اند

شاهی و پادشاهی کرده اند

امیران بی لیاقت

وصله های ناجور دنیا

شرم را پاره کرده اند

از عربیت مانده اند

زبان خود را فراموش کرده اند

مرگ بهترین لعنت برای آنها

سود آنرا فریاد کرده اند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ترکیب

یا مقدر

دریا کناره داره

کوه به دامنه ادامه

دره میانه داره

جوی به سبزه آراسته

غروب در پهنای افق پیدا

طلوع در مشرق هویدا

نخلستان به بیابان صفا

راهی که میانه آسان

عمری است که پیدای پنهان

ترکیب هر چیز در جای خود

عزیز و زیبا این هم حکم نهایی

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
ایثار

یا رحیم

شاید هیچ کس نمی توانست فکرش را هم بکند که یک دفاعی در کشور پیدا شود و مدافعانی پیدا کند از قشری دیگر

ولی پیدا شد و افرادی را در این خط به صف کرد که ناباورانه به دفاع از سلامت جامعه برخاستند سخت و جهادی

درود بر مدافعان سلامت که جان خود را در کف اخلاص قرار دادند تا سلامت جامعه تداوم پیدا کند

سلام بر شما و عمل ایثارگرانه شما.

حالا در این کشور می توان فکر کرد کارهای بزرگی را این مردم قادرند انجام دهند بشرطی که بزدلانی که ناحق بر مسند ریاست تکیه زده اند آنها را سرکوب نکند و به آنها بها بدهند و اگر آنها را یاری نمی کنند لااقل برایشان مانع نباشند

درود به پرستاران و پزشکان زحمت کشی که هدف خود را والا قرار دادند و دست از چرب و نرم دنیا شستند و خودرا به درجه شایسته قابل تقدیر در نزد خلق و خالق رساندند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، حقوق، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان,
نویسنده : علي اكبري(آج)
معنی

بسم رب الشهدا

چگونه می شود یک جهانی را تکان داد

چگونه می شود جهانی را به طرف خود متوجه کرد

جزء اخلاص در عمل ممکن نیست

سردار دلها یک عمر در این معنی بود

و در این معنی در هر عملی پا گذاشت

و در همین معنی جزء حق ندید

و راهی را انتخاب کرد و عمل نمود که بسیار سخت است و نتیجه آن بسیار شیرین

شهادت در راه حق پاداش چنین کسی است

وای بر ما ماندگان و مشغولین به دنیا

آیا جنازه ای را بیاد دارید که عتبات و مشهد و شلمچه و تهران و کرمان (منظورم چندین کشور و شهر) آنرا تشییع کنند و حتی رئیس یک کشور درخواست داشته باشد که به آنجا هم برود و تشییع شود ولی امکانات و زمان اجازه ندهد

این یک معنی در معنی است و آن اخلاص در عمل است که دلها را فرامیگیرد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه جمادی الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
گربه

یا کریم

دیواری کوتاه در نزدیکی آن مناره کمی قامت بلندها را حیران خود می کرد. هنوز کسی آن گربه را نتوانسته بود در روی آن بلندی دیوار کوتاه دنبال کند چون بسرعت در بالای آن متاره خود را نمایان میکرد.

سبز بود اما نه به سبزی سفره هفت سین، همه در عجب بودند که رنگ این گربه چرا چنین به سبزی نشان می دهد بخصوص در غروب آفتاب ؟ اصلاً درست بود این دیدن.

در بچگی خواهر کوچکمان می گفت گربه ها را اذیت نکنید که خدا خیلی ناراحت می شود در این فکرها بودم که چند بچه گربه که از زمان تولد در  منزلمان جا خوش کرده بودند اعصاب برایمان نگذاشته بود در آن غروب همه بچه گربه ها را از سالن خانه بیرون کردم اما یکی خود را زیر دیگ آش ایستاده در کنار دیوار  قایم کرد نه زورم می رسید که دیگ را حرکت دهم نه بچه گربه از زیر آن بیرون می آمد یک ترکه بلند درخت انار پیدا کردم و از یک طرف به سمت بچه کربه می زدم که از طرف دیگر بیرون بپرد یا برود اما او سماجت کرد نمی دانم چه شد صدای ناله او را شنیدم و دست ازش کشیدم.

روز بعد جنازه بچه گربه در زیر دیگ تمام وجوم را سوزاند هنوز غم آنرا احساس میکنم!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، خاطرات، دلنوشته ها، حقوق، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تعجب

یا حق الیقین عزیز

...... واقعا وقتی جمعه رئیس دولت از رادیو شنیده که بنزین گران شده تعجب کرده و کمی بعد شاخ درآورده.

.

.

.

.............. چقدر زشت می نماید وقتی رئیس دولت با خنده می گوید مثل مردم خبر گرانی بنزین را شنیده و چقدر بد است که رئیس تو چشم ملت خیره شود و با پوزخند همراه با تمسخر دروغ بگوید

آیا خودش باور کرده که مردم حرفش را باور کردند

:: موضوعات مرتبط: عمومي، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الثانی,
نویسنده : علي اكبري(آج)
شناخت

یا اکرم الاکرمین

دنیایی که تو را ساخته چرا نمی شناسی

دنیایی که تو را نساخته چرا نمی شناسی

اینجا بسیار تنگ است

ساختن و نساختن اش یکی می نماید

چه بدانی، چه ندانی، چه بخواهی، چه نخواهی، چه بگویی و چه نگویی

من در عجب باشم یا نباشم همین است

تک بودن و تخت بودن چه فرق است

وقتی هر دو بناست یک راه را بروند

تنها نباشید

وقتی که دیگرانی هستند!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ربیع الاول,
نویسنده : علي اكبري(آج)
گاه

بنام جلال کریم

نمی شود دید و نگفت

گاهی دیدن ندارد

و گاهی هم گفتن ندارد

آخر در این وانفسای دیدار

چه باید کرد

ندید!؟

یا نگفت!؟؟

.... شاید گاه گفتن هم برسد

الان که سخت است

درود به آنان که توانایی گفتن دارند

درود به آنان با اینهمه شهامت و شجاعت

آنان که برای این نهی و این امر

سر دادن

.... جان دادن

با لبان تشنه پاک بازان همراهی و همپاهی شدند

برای برپایی معروف

و نابودی منکر

.... تا ابد برآنان سلام

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
حسرت

یا حق

گاهی انسان برای نداشتن چیزهای بزرگ حسرت می خورد

و گاهی کوچکها انسان را رها نمی کنند

صبح وقتی من سمپاشم هرچه بخواهی اذیت کرد تا بعد از یک روز معطل آن شدن بالاخره سمپاشی نصفه و نیمه کردم در برگشتن دیدم که همسایه مان خیابان را از مانده گوگرد های باقی مانده در سمپاش مسیر طولانی را آلوده کرده....

برای یک کوچک بزرگ حسرتی خوردم که نگو!

... اصلاً می دانید چه میگویم

مثل این می ماند که شما محتاج نان شب باشید و همسایتان سطل زباله بیرون درب خانه گذاشته اش پر از مانده پلو و خورشت!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، خاطرات، دلنوشته ها، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی الحجه,
نویسنده : علي اكبري(آج)
بچگی

یا رب

کمی کودکی بد نیست

در بزرگی

ورنه در بچگی همه بچگی دارند

نشاط مفرح است

وقتی از قالب خارج بشی بیشتر نمود دارد

زندگی پر است از نبودها

بودها را نگاه بان باشیم

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، دلنوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: ماه ذی الحجه,
نویسنده : علي اكبري(آج)

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد