ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 70
بازدید ماه : 760
بازدید کل : 71271
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


بوي دلتنگي

 

يا ضامن آهو

در سالروز شهادت مولايمان حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام، و در حالي كه آسمان هم انگار بر مظلوميت آن امام شهيد اشك مي بارد، سروده‌اي از غلامرضا گرمابدري در اين پست مي‌نگاريم باشد كه توفيق زيازت‌اش بزودي حاصل گردد و در عقبي شفاعتش نصيب.


در غروب نگاه محزونت
چه غريبانه اشك مي ريزي
خوب شد كه نديد فرزندت
روضه خوان شد نگاه خونبارت
سر سپردي به خاك دلتنگي
گريه گريه مصيبتي اعظم
چه به روز دل تو آوردند
ذكر لب هاي تشنه ات هر دم
آه با چشم غرق خون ديدي
هم نوا شد دل شكسته تو
بوي باران و بوي دلتنگي
چه شده كه شقايق و لاله
آسمان هم به گريه افتاده
ناله ناله فرات مي ريزد آرزويي به جز شهادت نيست
و به بالين تو جوادت نيست
بين آن كوچه دست بر پهلو
كوچه، ديوار، لاله، در، پهلو
گوشه حجره قتلگاهت بود
جاري از گوشه نگاهت بود
كه عطش شعله مي كشيد از جان
السلام عليك يا عطشان
كربلا كربلا مصيبت بود
با سري كه پر از جراحت بود
مي وزد از حوالي چشمت
مي چكد از زلالي چشمت
هم نفس با نگاه بارانيت
زمزم اشك هاي پنهانيت

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: امام رضا,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن14

یا رب

ماهی دیگر رسید، ولی در فراق دوست

می‌آید آفتاب و قومی در نگاه اوست.


:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، ،
:: برچسب‌ها: پند,
نویسنده : علي اكبري(آج)
آزادي

بنام آزادی دهنده مطلق

عجب کلمه‌ای است این آزادی هر کس در هر جایی با هر ملیت و قومی بخود اجازه می‌دهد که آنرا تفسیر و بیان کند ، کلمه‌ای که همه آنرا دوست می‌دارند با این کلمه جملات فراوان ساخته شده و خواهد شد.

ادبیاتی‌ها روی آن مانور داده‌اند، سیاسیون جور دیگر به تفسیر نشسته اند، شعرا با آن شعرها سروده‌اند و ملاکها بافته و بیان داشته‌اند. اقتصادیون بر بازار آزاد فهم کرده‌اند و بهترین دانسته‌اند که رقابت کامل می‌شود و....

بدین جهت است که حقیر هم بخود حق می‌دهم که جملاتی در حد فهم خود قلم فرسایی کنیم شاید هم وب سایی نماییم. چه بعضی را خوش آید چه بعضی را ناخوش ما هم بشریم و آزاد مثل دیگران که به خود حق دادند چنین کنند، دلیل از این محکم‌تر هم آفریده نشده است!

بعضی وقتی بگویی آزادی یعنی چه می‌گویند یعنی تو آزادی که سرنوشت خود را تعیین کنی و تصمیم بگیری برای خودت! اگر چنین بودی یعنی آزادی.

دیگری گوید تو آزادی که هرکار خواستی انجام دهی بشرطی که مانع آزادی دیگران نشوی!

تو حق تصیمیم آزادانه برای اداره کشورت داری!

شما می‌توانی حرف دیگران را قبول کنی یا رد کسی شما را مجبور نکرده.

انسان آزاد آفریده شده پس خود برای خود زندان ساخته‌ای آنرا رها کن کسی حق ندارد تو را اجبار به کاری نماید!

.............. هزاران دیگر به معنی آزادی پرداخته‌اند!

کمی یا فرسخی اینطرف‌تر یا آنطرف‌تر.......

.... اما این جملات زیبا هیچ یک قادر نیستند تو را با آزادی آشنا کنند بلکه فقط مفاهیم خود فهمی از آزادی ارائه می‌دهند.

یا تمام آزادی را بیان دارند ؛هرکدام کمی جلو می‌روند یا کمی عقب بالاخره هم همانطور سرگردان تورا می‌گذارند با این همه هیج کس نیست که از آزادی ناراحت باشد یا آنرا نخواسته باشد .

در تمام دنیا هم اگر سیر کنید و آزادی را بخواهی آزادی مطلق به هیچ عنوان وجود ندارد

هر جا و هر کس به مقتضای شرایط قیدی بر آن کوبیده و آنرا بیان کرده. یکی ملاک را انسان قرار داده یکی حکومت دیگر جامعه آن یکی فرد ، یکی بازار و ....

پس بزودی درک می‌کنیم آزادی بدون قید وجود خارجی ندارد هر آزادی با قیدی محدود و پایبند شده است.

اگر می‌گوید نه یک نمونه را آشکار کنید تا دیگری بند آنرا نشانتان بدهد.

برای چراغ سبز و قرمز چراغ زرد استثنا کردند دیگر بقیه کارها که جای خود دارد.

پس بلاشک هیچکدام تو را بی قید نمی‌کند! این یک اصل کلی است آزادی بدون قید و بند و شرط وجود خارجی ندارد.

مثلاً تو آزادی نباید صلب آزادی دیگری کنی

تو آزادی بشرطی که قانون برایت مانع ایجاد نکند،در حریم جامعه باید حقوق دیگران را رعایت کنی در حریم خصوصی آزادی که....

به فراخور فرهنگ،ادب،هنر،هنجار و قانون تو را به بند کرده است.

شما هم که بخواهید آنرا تعریف کنی باید به آن قیدی وارد کنی و گر نه در هرلحظه فردی می‌تواند عملی انجام دهد که تو را از تعریف‌ات پشیمان کند.

سوال اساسی در همین نقطه نهفته است(یادمان باشد آزادی قید دارد).

اگر چنین است ما حق نداریم که قیدهای ملکوتی را مفلوک کنیم و بندهای مخلوقی را بجای خالقی بنشانیم و از کل به جزء تنزل دهیم، این نوع قید زدن خود نقض غرض است.

آیا صحیح است که بندهای خداوند را برداریم و بندهای بنده خدا را بجای آن قرار دهیم؛ هرگز این کار نمی‌تواند صحیح باشد.

منشور ملل و قوانین بین‌المللی و ملی و کشوری محترم هستند اما زیر قوانین و منشور الهی چون آن کل است این جزء هرجا این دو با هم هم‌خوانی نداشته باشند آنکه باید بر زمین بماند بشری و ملی و منطقه‌ای و ... است نه الهی.

چون عقل عاجز ما توان ندارد که قانونی جامع و مانع بیاورد همه یکی جایی لنگ دارند اگر دیروز خوب بودند امروز خوب نیستند اگر امروز خوب هستند فردا معلوم نیست که چنین باشند.

ما منکر قوانین نیستیم اما احترام قوانین آنها بجای خود احترام به دستورات الهی هم بجای خود.

اگر قوانین و دستورات خالق مانع اجرای قانون خداوند شد آیا ما اجازه داریم که این یکی را فدای آن کنیم یا باید مفلوک را فدا کنیم؟ مسلم است که آنچه خداوند دستور داده است اولویت دارد.

چون قوانین بشری ساخته مخلوق هستند و مخلوق ناقص و جایز الخطاء پس قوانین بشری همه دارای نقص هستند چون عقل انسان کامل نیست(یادمان باشد قانون بشری بدون نقص نداریم)

برعکس قوانین بشری قوانین خداوند کامل هستند چرا که خداوند کامل است و کامل قانون ناقص نمی‌دهد ولی بنظر ما که ناقص هستیم بخصوص در عقل می‌تواند ناقص بنظر آید این یک شرط است که بارها و بارها در تاریخ ثابت شده است که هیچ قانونی کامل نوشته نشده  مثل قوانین کشوری ،اساسی،جزایی،حقوقی که همیشه در حال تغییر هستند چون نقص‌ها و نقض‌های آن به مرور مشخص می‌شود.

این کشورهای غربی معلوم نیست چرا اینقدر به ناتوانی انسان اقرار دارند و در اجرای قوانین بشری اصرار.(این راز را داشته باشید) و گاهی انتظار دارند که قوانین انسانی را بجای قوانین بشری قرار دهند و هیچ هم ابا ندارند که بارها چنین کرده‌اند نمونه آن قانون خداوند:

وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَرَاً فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ‏


٨۴-اعراف

و ما بارانى (از سنگ) بر آنان باراندیم. پس بنگر که سرانجام گنهکاران چه شد؟

قوم لوط را بخاطر لواط سنگسار آسمانی می‌کند و نابود اما کشور انگلیس و ... هم‌جنس بازی و لواط‌گرایی را قانونی....

خداوند فرعون را بخاطر ظلم و فساد نابود و غرق می‌کند ولی اینها هر روز بر ظلم خود می‌افزایند و به ظالمان و غاصبان فلسطین کمک و یاری کرده و برایش اشک می‌ریزند.

خداوند

وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُواْ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ

سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةِ أَیَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى‏ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ
فَهَلْ تَرَى‏ لَهُم مِّن بَاقِیَةٍ

۸-۹ حاقه

و امّا قوم عاد به وسیله بادى سرد و سوزنده و بنیان کن نابود شدند، که خداوند هفت شب و هشت روز پى در پى، آن را بر آنان مسلط کرد.
پس (اگر آنجا بودى) مى‏دیدى که در آن ایام، آن قوم از پا افتاده، گویا تنه‏هاى نخل تو خالى هستند.
پس آیا هیچ بازمانده‏اى براى آنان مى‏بینى؟

حالا اگر قبول کنیم که این انسان یا یک گروه یا یک کشور یا یک منطقه و غیره یک قانونی نوشته‌اند که درست است باز اشتباه است که چنین فکر کنیم جمع ناقصین کمال آفرین نیست هرچند که بهتر از یک فرد یا یک گروه باشد.

استاد بی عقلی که با استناد به قوانین بشری و بین‌المللی به همه چیز رخت رسمیت می‌پوشد  و  اثبات درستی می‌کند در درک این نکته عاجز و ناتوان است

چه تصمینی وجود دارد که نویسندگان قوانین بین‌المللی به نفع خود قانون ننوشته باشند نمونه آن هم حق وتو سازمان ملل است با کدام عقلی هم خوانی دارد جز اینکه قانون ظالمانه‌ای است

حالا اگر این منور الفکر بگوید چون سازمان ملل این کشور را به رسمیت شناخته پس قانونی است یک جو عقل در جمجمه‌اش یافت می‌شود شاید نه کدام کشکی کدام پشمی کدام قانونی یک مشت متجاوز و مستکبر برای پیشبرد اهداف خود جامعه ملل را سازمان ملل کردند بعد اسرائیل برای همان اهداف مسکبرانه بوجود آوردند بعد در این سازمان خود ساخته برسمیت شناختند حالا این کجایش قانونی است و رسمیت دارد، اگر در این سازمان که برای اسرائیل بوجود آمده برسمیت نشناسند پس کجا برسمیت بشناسند؟

تا یک کشور صدایش از ظلم آنها بلند می‌شود با چکش شورای امنیت یا سازمان ملل آنرا خفه و یا سرش را می‌شکند این شد قانون این شد حقوق بشر اینها که کلاه‌شان از سرشان تاس‌تر است. جان برادر برو فکری دیگر کن جز استبداد و ظلم و تجاوز و غارتگری از این شورای امنیت و این سازمان ملل چیزی تا کنون بیرون نیامده.

دیدیم که قوانین بشری نه اینکه نقص دارند بلکه بیشتر اوقات منافع نویسندگان قانون مد نظر بوده است نه حقوق دیگران نمونه آن هم قوانین بشری سازمان ملل است که آن پنج کشور زور گو برای خود حق وتو قائل شدند و دیگران را زیر مجموعه خود تعریف کردند یک جو اگر انصاف داشتند برای هر قاره یک حق وتو قایل می‌شدند نه برای تنها خودشان سه کشور اروپایی یکی آمریکا و دیگری آسیایی آفریقا با این همه کشور اصلاً محاسبه شده؟

حالا که قانون را نوشتید به دیگران حق بدهید که بر آن یک قید لااقل بزنند اینقدر بی‌حیا و بی‌مروت تشریف دارند که قانون خود را مطلق و زدن قید برای دیگران ممنون برای خودشان الاماشاءالله هرچه خواستند قید بند می‌کنند. چرا باید این جزم‌ها انتظار داشته باشند که دیگران پیرو مطلق آنها باشند خدا عالم است و بشر در تحیر.

این منادیان حقوق انسان هم اگر خیر خواه باشند که نشان داده‌اند نیستند می‌توانند اشتباه کنند پس من و ما مجاز هستیم که از آنها پیروی نکنیم یا اینقدر منصف باشند که به ما اینقدر آزادی بدهند که در دین و پیرو آنها نباشیم!

اگر آنها اینقدر به آزادی اهمیت قائل هستند انسانها را در اطاعت خداوند آزاد بگذارند.

ای کشورهای مدعی آزادی مدعی حقوق بشر مدعی تمدن

یک لحظه ما را رها کنید یک لحظه ما را آزاد بگذارید!

بگذارید ما نمازمان را بخوانیم بگذارید ما مسجد داشته باشیم بگذارید ما پوشش خودمان را داشته باشیم

ای نویسندگان قوانین و ای منورالفکرها ای انسانهای والا! ای بشر دوستان! ای دایه‌های مهربانتر از مادر! ای بر کرسی قدرت نشستگان! ای بی همه چیزه ای صاحبان زر و زور ای مسکبران بی‌چشم و رو و .... یک جو انصاف بگذارید ما یک ذره آزاد باشیم٬ جلو اندیشه ما را نگیرید٬جلو حرکت ما مانع نگذارید٬ چرخ‌های ما را پنچر نکیند.

مگر این دین ما این پوشش ما این مناره مسجد ما این حجاب اسلامی چه ضربه‌ای به شما وارد کرده که یادتان رفته ما انسان هستیم؟!!

چنان ما را محدود می‌کنید چنان به کوچکترین حقوق انسانی ما اهمیت نمی‌دهید که همان منشور ملل شما٬ شما را محکوم می‌کند٬ ببینید کارتان به کجا کشیده است٬ خجالت نکشید قوانین را عوض کنید که همین کار را هم دارید می‌کنید حق نفس کشیدن ما را هم ندهید چرا که برایتان ضرر دارد چرا که حقوق بشر شما جزء برای شما نیست!

مطمئن باشید با همین ظلم‌هاست که ریشه غرب خشکیده خواهد شد کشور مهد تمدنی که جلو پوشش مردم را بگیرد چاره‌ای ندارد که فرو بریزد. این صدای شکستن استخوانهای کشورهای مسکبر غرب است که دارد بگوش می‌رسد البته در تغییر قوانین در قرآن سوزی در خراب کردن مسجد در ممنوعیت ساخت مناره در منع تحصیل دختران دیگر کشورها در منع بدست آوردن تکنولوژی و....

وقتی دارید قانون می‌نویسید که مسلمانان نباید چنین کنند دارید یک میخ بر تابوت خود می‌کوبید.

با ویران کردن مسحد کمر غرب را می‌شکنید با سوزاندن قرآن دارید آتش بر کنده خود می‌زنید و خود نمی‌فهمی !

آزادی شعاری است که بر آن سوار شوی و کشور گشایی و غارتگری نمایی

منع پوشش اسلام و منع ساخت مسجد و منع تحصل یعنی منع از حقوق اولیه این حقوق بشر شماست وجدانهای خفته را بیدار کنید منعی ندارد باکی نیست هرچه شما بیشتر مانع شوید ما بیشتر خودمان را باور می‌کنیم. دنیا امروز در حال بیدار شدن است بر پهلویش لگد بزنید تا زودتر بیدار شود.

کشوری که مانع اجرای قوانین ادیان دیگر شود ظالم است و ظلم دوام ندارد که این سنت الهی است.

جهان با کفر می‌ماند ولی با ظلم هرگز این قانون خلقت است. قوم نوح چنین شدند و قوم ثمود و قوم عاد و .... چرا که فساد و ظلم می‌کردند و به حرف حق پشت.

امروز در تمام جهان ثابت شده است که حقوق بشر یعنی سلب آزادی دیگران یعنی غارت کشورهای جهان سوم و.....

پایان چیرگی سودمداران غرب بر جهان هر روز نزدیکتر می‌شود تا وعده حق تحقق یابد.

می‌خواهید قبول کنید می‌خواهید نکنید

حقیقت برای زورمداران تلخ است و مستکبران از واقعیت گریزان.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: آزادي,
نویسنده : علي اكبري(آج)
فرصت

هوالعزیز

جهان را نباید سپردن به بد

که بر بد کنش بیگمان بد رسد

کسی کاو بود پاک و یزدان پرست

نیازد به کردار بد هیچ دست

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، ،
:: برچسب‌ها: فرصت,
نویسنده : علي اكبري(آج)
كريمه كوير

بنام یار

وفات کریمه کویر تسلیت باد

ساروز وفات شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه) را به همه دوستداران خاندان اهل بیت و پیروان حق تسلیت می گویم

و این نوشته را جهت آشنایی با این کریمه اهل بیت تقدیم می دارم

ما را حرمی است وآن « قم » است وبه زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد . هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب شود.     امام صادق (ع)

 خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س):

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.

بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢۵۶ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.  

 هر کس (حضرت معصومه علیه السلام ) را در قم زیارت کند ، چنان است که مرا زیارت کرده است

امام رضا (ع)

هر کس عمه ام (حضرت معصومه علیه السلام ) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است .

 امام جواد (ع)

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: حضرت معصومه,
نویسنده : علي اكبري(آج)
عسكر

بنام یاریگر حق

با تیریک میلاد امام حسن عسکری علیه السلام به فرزند عزیزش مهدی معود و دوستداران اهل بیت و شیعیان آن امام همام

بدين جهت لقب عسكر به آن امام تعلق گرفت كه بصورت محصور و تحت نظر در سامرا كه لشكرگاه و محل نيروهاي نظامي بود تبعيد شده بود تا نتواند با شيعيان در ارتباط باشد.

امام حسن عسکرى علیه السلام، فرزند امام هادى(علیه السلام)، در روز هشتم ربیع الثّانى یا 24 ربیع الاوّل سال 232 هجرى قمرى در مدینه به دنیا آمد.
نام مادر گرامى آن حضرت را، سوسن و بعضى «سلیل» و «حُدَیْث» نیز گفته اند.
او در هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى قمرى با توطئه معتمد خلیفه عبّاسى در شهر سامرّا، در 28 سالگى به شهادت رسید.
آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش در 22 سالگى به مقام امامت رسید.
برنامه و مواضع او به عنوان مرجع فکرى شیعیان قلمداد گردید و مصالح عقیدتى و اجتماعى آنان را کاملاً مراعات مىکرد.
در عصر آن حضرت، دشوارى ها و گرفتارى هایى پیش آمد که از قدرت عبّاسیان کاست، تا جایى که موالى و ترکان بر حکومت دست یافتند، ولى فشار و شکنجه و آزار نسبت به امام و یارانش تخفیف پیدا نکرد.
متوکّل او را به زندان انداخت، بىآن که سبب آن کار را بگوید! عبّاسیان تلاش مىکردند که امام عسکرى(علیه السلام) را در دستگاه حکومت وارد کنند تا پیوسته مراقب او باشند و او را از پایگاه هاى خویش و از یاران و پیروانش دور سازند.
آن حضرت نیز مانند پدر بزرگوارش ناچار شد در سامرّا اقامت کند و زیر نظر باشد.
مواضع علمى امام عسکرى(علیه السلام) در پاسخ هاى قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افکار کفرآمیز و بیان کردن حقّ، با روش مناظره و گفتگوهاى موضوعى و مناقشه ها و بحثهاى علمى، روز به روز شخصیّت آن حضرت را بارزتر نشان مىداد و مؤمنین را به شخصیّت مکتبى و فکرى خود مجهّز مىنمود و از طرفى پایدارى و ایستادگى آنان را در برابر جریانهاى فکرى خطرناک تضمین مىنمود.
کِنْدى (ابویوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقى در زمان امام(علیه السلام)، به زعم خود، پیرامون متناقضات قرآنى به خیال خود، کتابى تدوین کرد، امام عسکرى(علیه السلام)به وسیله بعضى از منسوبانِ به حوزه علمى او، با او تماس گرفت و کوشش او را با شکست رو به رو کرد و کِنْدى را قانع نمود که در اشتباه بوده است، کِنْدى توبه کرد و اوراق خود را سوزانید.

مسأله مهدى و غیبت آن حضرت

امام عسکرى به وضوح مىدید که اراده خداوند براى ایجاد دولت الهى بر روى زمین، بر این تعلّق گرفته است که فرزندش مهدى(علیه السلام)غیبت کند.
سخنان ائمّه پیشین و نصوص فراوان و پیاپى، به آمدن مهدى(علیه السلام) بشارت مىداد و در این موارد، روایات متواتر و صحیح از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در دست است، و مؤلّفان صحاح از اهل سنّت که معاصران آن حضرت یا پیش از آن بوده اند ، روایات مربوط به مهدى موعود(علیه السلام) را نقل کرده اند که بخارى و مسلم و احمد بن حنبل از آن جمله اند.
امام عسکرى تلاش مىکرد تا مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدى(علیه السلام)صورت گرفته است.
این امر درباره افکار افراد عادى دشوار مىنمود و امام(علیه السلام) به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار، رسوخ مىداد و به مردم مىفهماند که این حقیقت را باید بپذیرند و دیگران را به این اندیشه و اعتقاد و متفرّعات آن آگاه سازند.
دوستان و طرفداران امام(علیه السلام) به وسیله مکاتبه و مراسله با او تماس مىگرفتند و درباره مهدى موعود از حضرتش پرسش مىنمودند و جواب لازم و کافى را دریافت مىکردند.
شیعیان وقتى اموالى را از حقوق شرعىاى که بر آنان واجب بود، براى امام عسکرى(علیه السلام)مىبردند ابتدا حضور به «عثمان بن سعید عمرى» وارد مىشدند و او که براى سرپوش گذاشتن بر فعّالیّتهاى امام(علیه السلام) و براى مصلحت او، تجارت روغن مىکرد، پول هایى را که تحویل مىگرفت در خیکهاى روغن مىگذاشت و دور از چشم حاکمان، براى امام مىفرستاد، زیرا اگر بر قضیّه واقف مىشدند همه آن را مصادره مىکردند.

قیام صاحب زنج و برخورد امام عسکرى(علیه السلام)

در زمان خلافت مهتدى عبّاسى، صاحب الزّنج، به اتّفاق بردگان و فقرا و مستضعفین سر به قیام برداشت و توانست بر بصره و اطراف آن چیره گردد و ادّعا داشت که او از سلاله پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است و نسبش به امام على بن ابیطالب(علیه السلام)مىرسد.
مسعودى در مروج الذّهب مىنویسد: او زاده یکى از روستاهاى رى بوده و بیشتر یارانش از موالى و زنجىها بود که دشوارى هایى براى عبّاسىها پدید آورد و نزدیک بود بغداد، پایتخت آنها را پس از نبردهاى سختى که میان او و خلفاى عبّاسى جریان داشت به تصرّف خود درآوَرَد.

امام عسکرى(علیه السلام) فرمود: صاحب الزّنج از ما اهل بیت نیست.
در این حال، هر گاه سخن از قیام او به میان مىآمد و به دنبال آن کشتن پیرمردان و کودکان و به اسارت گرفتن زنان و سوزاندن شهرها و خانه ها و دیگر اعمال ناروایى که اتّفاق مىافتاد، انتساب او را به علوىها تکذیب مىکرد و آنان را با مشرب خوارج ارزیابى مىنمود.
ولى کسى که حوادث آن دوره از تاریخ اسلامى را، که ترک ها و غلامان مقدّرات کشور را در قدرت خود گرفته بودند و نیز ظلم و بیدادى که سرتاسر مملکت اسلامى و مردم آن را فرا گرفته بود و در همان حال، خلیفه تقریباً هیچ کاره بود، مدّ نظر قرار دهد، به نظرش بعید نمىآید که حرکت صاحب الزّنج و پیروان او همچون دیگر قیام ها به رهبرى علوىها و دیگران ترتیب داده مىشده است تا از آنچه بر مردم در آن زمان مىرفت رهایى پیدا کنند و کارهاى ناروایى که به آنها نسبت داده شده چه بسا ساخته و پرداخته خودِ حُکّام و دستگاه هاى آنها براى بدنام کردنشان بوده باشد.
و در مورد آنچه راویان از قول امام روایت کرده اند که «صاحب الزّنج» از ما نیست، شاید بتوان گفت: که این سخن بر فرض صحّت، صریحاً گویاى تکذیب انتساب ایشان به خود نبوده، زیرا امکان دارد که منظور حضرت این باشد که او در کارها و اقدام هایش ، از ما نیست; همچنان که امکان دارد امام از سوى حکّام وقت، مجبور به بیان چنین سخنى شده باشد.
برخى روایات، آن چنان که در «اکمال الدّین» شیخ صدوق آمده، اشاره به این دارند که او هرگز دروغگو نبوده است.
به هر حال، برخورد معتمد عبّاسى با امام حسن عسکرى تفاوتى با برخوردهاى حاکمان عبّاسى پیش از او با ایشان نداشت.
او امام را تحت مراقبت شدیدى قرار داد، به طورى که کسى جز در شرایط ویژه اى که امام با نزدیکان خود قرار گذاشته بود، امکان تماس با آن حضرت را نمىیافت و هر آنچه که از خارج به ایشان مىرسید یا به خارج مىدادند، از طریق مراسله بود.
وقتى که خبر کسالت امام به گوش معتمد عبّاسى رسید، دستور داد تا خانه آن حضرت را زیر نظر بگیرند.
پس از شهادت امام نیز تفتیش و بازجویى کامل به عمل آمد و همه اثاث خانه را مُهر و موم کردند و آن گاه در صدد تحقیق و بازجویى از فرزندان امام عسکرى(علیه السلام) برآمدند و به قابله ها دستور دادند که زنان را تحت معاینه دقیق قرار دهند و اگر آثار حمل در یکى از آنان دیدند به خلیفه گزارش کنند.
هراس و وحشت عبّاسیان از مهدى موعود که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)نوید ظهورش را بارها داده بود و او را بزرگترین مصلح در تاریخ جامعه بشرى ـ که طومار ظلم و ستم را در هم خواهد پیچید و عدالت اجتماعى را برقرار خواهد ساخت ـ معرّفى کرده بود، روز به روز بالا مىگرفت.
آنان مىخواستند با کشتن نسل پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، مانع ظهور امام منتَظر گردند و امام عسکرى(علیه السلام) در نامه اى به همین مطلب اشاره کرده:

«پنداشته اند با کشتن من، نسلم را قطع خواهند کرد و حال آن که خداوند خواسته آنان را تکذیب کرده است و سپاس خداى را که مرا از جهان نَبُرْد تا آن که جانشین و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین کس به پیامبر اکرم است. خداوند او را در دوران غیبت حفظ مىکند، سپس او را ظاهر مىسازد تا زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابرى کند.»

اینک در میان سخنان و کلمات گهربار حضرت امام عسکرى(علیه السلام)، که هر یک به منزله چراغ هدایت و مشعل فروزان راه زندگى است، چهل حدیثِ برگزیده، تقدیمِ تشنگان آب زلال و حیات بخش مکتب انسان سازش مىشود.
به امید آن که همگى بهره لازم را از کلمات شریفش برگیریم و منتظر ظهور فرزند دلبند و برومندش باشیم.

سخنانی کوتاه از آن امام

1- پرهیز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ.»:
جدال مکن که ارزشت مىرود و شوخى مکن که بر تو دلیر شوند.
2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّى یَقُومَ.»:
هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.
3- سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام کردن بر هر کسى است که بر او مىگذرى، و نشستن در پایین مجلس است.
4- خنده بیجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْکُ مِنْ غَیْرِ عَجَب.»:
خنده بیجا از نادانى است.
5- اندیشه در کار خدا
«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت کردن به زیادى روزه و نماز نیست، بلکه [حقیقتِ] عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
6- پلیدى خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، کلید هر گونه شرّ و بدى است.
7- شناخت احمق و حکیم
«قَلْبُ الأَحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکیمِ فى قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست.
8- دوست نادان
«صَدیقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»:
دوست نادان، مایه رنج است.
9- تواضع و فروتنى
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا یُحْسَدُ عَلَیْها.»:
تواضع و فروتنى، نعمتى است که بر آن حسد نبرند.
10- کلید تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْکَذِبَ.»:
تمام پلیدى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن دروغگویى است.
11- نماز شب، سیر شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
نویسنده : علي اكبري(آج)
عباس آباد

   بسمه تعالی   

عباس آباد روستایی است  در   شمال شرق انار با فاصله یک 1کیلومتری شهر انار  و بعلت نزدیکی به شهرستان انار مهاجرت زیادی از آن به شهر انجام گرفته و از طرفی این روستا قدیمی توانسته در دوره جدید با مهاجرت مقاومت نموده و باقی بماند این روستا یک شهید بنام حسین عبدالهی(شهدای انار ردیف77) تقدیم این نظام و دفاع مقدس نموده است.

دارای شورای مستقل و دهیاری هم می‌باشد. و مسجد  امام حسین علیه السلام زینت بخش روستاست.

جمعیت این روستا امروزه حدود222 نفر

و تعداد 56خانوار .

دارای 9 ضبط پسته بوده و متاسفانه دارای هیچ مغازه و محل تجاری نیست که علت آن نزدیکی به شهر می‌تواند باشد. از امکانات برق و تلفن و آب آشامیدنی برخوردار بوده ولی تاکنون مردم روستا از گاز محروم بودند که در طرح جدید سال90 انشاءالله از این نعمت نیز برخوردار خواهند شد.

این متن از کتابی است از:

 وزارت دفاع ملی

سازمان جغرافیائی کشور

 اداره جغرافیائی

بنام:

فرهنگ جغرافیائی

 آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران

انار

جلد94- چاپ یکم

برگ       NH-40-5سال 1358(در داخل جلد 1357)

البته قابل ذکر است که آنچه بعنوان تعداد جمعیت و... که در این کتاب آمده و آنطور که در مقدمه این کتاب آمده مربوط به گروهی پژوهشگر است که در سال 1353 در فارس سرگرم کار شده و نتیجه کار آنها 138 جلد شده که طبق یک نقشه راهنما(شکل در پستهای قبل آمده است)  می‌باشد که هیچ مبنای اهمیتی قابل ذکری برای نقاط نیست بدین جهت این مجلد هم که بنام انار ثبت است فقط می‌توان مرکزیت نقطه را مشخص کند نه اهمیت جمعیتی دارد نه اهمیت تقسیمات کشوری. برای پیدا کردن هر نقطه یا شهر و آبادی ما ماید در نقشه محل آنرا و سپس براساس حروف الفبا آنرا می‌توانیم پیدا کنیم.

لذا این مجلد کتاب  شهر شهربابک و روستاهایی از رفسنجان و ... را در بر گرفته است.

 دیگر نقاط جغرافیایی از قبیل دشت و رود و کوه و.... در همان روستاهایی که کنار آن است توضیح داده شده است.(در مورد  عباس آباد  بدون هیچ دخل و تصرفی از این کتاب در صفحه ۵۴ال ۵۴  چنین بیان شده است). حتی با اینکه رسم‌الخط کتاب به من نمی‌خورد و ... برای امانت با سختی سعی کردم عین نوشته در آید( با این حال پرانتز سبز از من است) مثل چسباندن حروف و غیره در آینده من در نوشته جدید توضیحات و اشتباهات این متن را می‌آورم و علل آنرا بررسی می‌کنم امیدوارم که فرصت اجازه دهد.

اما     عباس آباد   در این کتاب:

عباس آباد    ABBASABAD  

ده از دهستان انار، بخش حومه، شهرستان رفسنجان، استان کرمان

طج(طول جغرافیایی)  َ17   55ْ، عج(عرض جغرافیایی) 53َ  30ْ، ارتفاع م(ارتفاع متوسط)1402متر.کویری، معتدل خشک در 3 ک م(کیلومتری) شمال انار .

جمعیت: 25 خانوار سرشماری۲۵۲۵(۱۳۴۵ه.ش) 87 تن از طایفه‌ی جدید.

زبان: فارسی

دین:اسلام؛ شیعه 

کار و پیشه:کشاورزی،کارگری و فرشبافی(8دستگاه)،فرشها با طرح کاشان .

کشت:آبی؛ آب از چاه نیم ژرف.

فرآورده‌ها: گندم،جو،پنبه و پسته.

رستینی‌ها:  درختان اسکنبیل؛ پوشش گیاهی برای چرای دام.

مردم این آبادی وابسطه بشرکت تعاونی روستایی آبادی انارهستند.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، شهرستان انار، اماكن انار، جغرافياي انار، مردم انار، اجتماعي، ،
نویسنده : علي اكبري(آج)
شاخ

شاخ

بنام قاسم  قدیر

نکته این  شاخ هم خود حکایتی است؛امروز مرا نمی‌دانم که کدام شاخ را بیان کنم شاخ بز، که همیشه بعنوان پرفسور است و تیز و بران یا شاخ کرگدن که می‌گویند تک شاخ است و تک در عالم یا شاخ گاو که همیشه در ضرب‌المثل معرف همه است ولی از همه این شاخ‌ها که بگذریم این شاخ آفریقاست که امروز بسیار از شاخ گاو برای آمریکا بدتر می‌نماید.شاخ آفریقا شاخ شده به آمریکا

گرفتاری آمریکا از همانجایی شروع شده که برایش بهشت بود یک روزی ایران بهترین متحد آمریکا بود شاه ایران دربست در اختیارش بود هر چه آمریکا می‌گفت دربست در انجام آن هیچ کوتاهی نمی‌کرد از حضور پرشما مستشاران گرفته تا حق کاپیتالسیون و نفت خلیج فارس تا آنجا که ایران ژاندارم منطقه‌ای شاه محسوب می‌شد و متحد اول اسرائیل این جمع بندی را داشته باشید سالها می‌گذرد مثلث اتحاد با آمریکا از یک ضلع ایران محروم می‌شود آمریکا بجای پیدا کردن علت درد پی معلول است و علت آن هم معلوم است چون استحکام قدرتش این را اقتضا می‌کند

آمریکا برای پیش برد اهدافش نمی‌تواند به مردم تکیه کند برعکس شعاری که آمریکا می‌دهد چون مردم اولاً زیاد هستند دوم مردم همه زیر بار حرف زور نمی‌روند و سوم مردم منطقه خاورمیانه کانون بحران امروز آمریکا و سخن بنده مسلمان هستند که با مشی آمریکا در تضاد است و آمریکا تحمل این ایده و فکر را بر نمی‌تابد.

لذا آمریکا ناچار به حکام دست‌نشانده تکیه دارد و روی آنها تا آخرین نفس می‌ایستد

همانطور که پای شاه ایستاد و همانطور که قبل از آن کوتاه 28مرداد را براه انداخت همانطور که به  نامبارک فرعون مصر چشم دوخته بود و تا آخرین دود شدنش ناچار بود که دست پا شکسته و زیر آبی هم کمک کند هم حمایت و بن علی هم همینطور، نگاه او به حکام ریزه میزه‌ای چون عبدالله صالح یمنی یا ملک عبدالله اردنی یا خلیفه بحرینی و بت بزرگشان و آخرین سنگر عبدالله عربستانی... نیز همین قاعده را نشانه رفته حال‌و‌‌روزش مثال زدنی است.

اما این استراژی آمریکاست که ناخواسته او را به این سو سوق داده و هنوز سپده دمی به صبح نمایان شده است و فردایی خواهد آمد که آمریکا باید خودش را جمع کند و منطقه را ترک چرا که هیچ دست‌نشانده‌ای را مردم منطقه نمی‌پزیرند اگر هم حاکمی تحمیل شود عمر چندساله‌ای بیش نخواهد داشت و دیگر دیکتاتور مادام‌العمر و به ارث دهنده نخواهیم داشت این روند پایان یافته است و برگشت آن ممکن نخواهد بود و این چیزی است که آمریکا تا کنون به دروغ مستمسک قرار داده بود و حالا این دروغ شاخدار بر خودش آوار شده از ایران تا شاخ آفریقا و از آنجا تا ریاض و عدن و صنعا و عمان و...

ناله‌های آمریکا که سراسر عالم را از کاخ سیاه گرفته تا خلیج فارس از رادیو فردا تا بی بی سی و شبکه‌های ماهواره‌ای و رادیو فردا و.... همه نشان از سردرگمی آمریکاست و چه بخواهد و چه نخواهد جایی که برایش بهترین سرمایه بود حالا دارد به یک سرمایه سوز تمام عیار می‌شود.

یک ماه پیش اگر از مرکز استراژی سیا و موساد می‌پرسیدی که مصر چه اوضاعی دارد اینها آنرا بهترین و مهمترین متحد آمریکا در منطقه توصیف می‌کردند اگر می‌گفتی که مصر دارد وارونه می‌شود هیچکدام باور نمی‌کردند و بهت می‌خندیدند و حق هم داشتند و امروز شبانه روز باید بیدار بمانند که شاه بحرین بر سرشان خراب نشود که می‌شود یک کادر پرستاری یک بیمارستان عکس شاه را روی زمین کوبیده و لگدمال می‌کند و الموت الخلیفه سر می‌دهد آیا این حاکم دست نشانده آمریکا می‌ماند باید آمریکا در خواب و خیال چنین تصور کند. هر چند به بحرین عددی نیست ولی 5000 نیروی آمریکایی و ناوگان دریایی آن و نیروی پنجم آمریکا در آن جای خوش کرده‌اند. اما این اوضاع را مقایسه کنید از حرکن ناوهای نیروی دریایی ایران که از کانال سویز عبور می‌کند! چیزی که هیچگاه اسرائیل باور نمی‌کرد ولی شده است، گذرگاه رفح گشوده می‌شود و اسرائیل و آمریکا هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند و این چیزی است که مردم منطقه بلکه جهان فهمیده‌اند و آمریکا کوشش می‌کرد که جهان که هیچ بلکه هیج ابوالبشری به این باور نرسد حالا جهان به آن رسیده با این بلا آمریکا چه کند؟!

بعد از فهد، عبداله سوار بر گرده مردم عربستان می‌شود که حالا اوضاع این کشور متحد آمریکا خود حدیث جداگانه می‌خواهد ولی بعد از بحرین و یمن بر این آتش زیر خاکستر باید آمریکا نگاه کند و چگونه منافع آمریکا را خاکستر خواهد کرد آنجا گذاشته تا برسد و موقع خوبی نمایان خواهد شد.

پیروزی ایران از این بیشتر میلیونها مصری در یک میدان مرگ بر آمریکا بگویند و شعار سر دهند که مبارک برو! این یعنی دیگر اسرائیل نباید اینجا خیالش راحت باشد. این یعنی یک قدم ایران در اهداف خود پیش رفته، امروز آمریکا و تمام قدرتهای استکباری از انگلیس تا هلند و اسرائیل و... پشت هم شده‌اند و یک دو نفر هم در داخل که بجای مغز خاکستر در سر دارند و هوس و هوا و مقام پرستی آنها را کور کرده است جمع می‌شوند و چندصد نفر اوباش و غارتگر را برای آشوب به خیابان می‌فرستند و با شعار نه غزه و نه لبنان به خیال خام خود از مردم مظلوم مصر پشتیبانی کنند آخر از نظر منطق اسلام آیا مردم مصر مستحق امداد هستند یا غزه و فلسطین ؟ خب به این اوباش دل خوش کرده‌اند اما جمعیت میلیونی مصر و تونس و لیبی و بحرین و یمن را نمی‌بینند، حق دارند که چنین خود را بخواب بزنند

و از ابتدای خلقت چنین بوده که مستکبران ظالم به روش خود رفته‌اند و جز مرگ حتمی چیزی بداد آنها نرسیده.

آنها می‌خواهند حقیقت ایران را از دیگر کشورها پنهان کنند اما ایران یک حقیقت تاریخ است که نور آن در همه جا تلالو دارد و با خاکپاشی نمی‌شود و نمی‌توان نور را خاموش نمود فقط با خاک می‌توانند چشمان خود را پر از خاک کرد! همین.

اگر کسی بخواهد واقعیتهای منطقه و تاریخ پیش رو را منکر شود مثل آن دروغ زاده می‌تواند ،ما کاری با آنها نداریم چنان این شکمهایشان از اموال حرام  عبری پرشده است که بدون هیچ حیایی می‌آید در حالی که مرگ دارد فرعون مصر را فرا میگیرد از آن پشتیبانی می‌کند یا از عمرسلیمان که من با او دوست هستم خب دوست باش تو خود چه عددی هستی که با یک دست پرورده اسرائیلی افتخار دوستی می‌کنی !فلاکت و درویزگی تا کجا؟!!!

خب این شاخ آفریقا این هم جای پرسوز آمریکا و اسرائیل و این سوزشی است که برای تاریخ آفریقا و آمریکا ماندنی است و اسرائیل هم که دارد از روی کره خاکی پاک می‌شود حالا می‌خواهید باور کنید نمی‌خواهید قبول نکنید! فرقی در مسئله نمی‌کند 65 سال قبل هم چنین موجودی پلیدی روی کره جغرافیایی نبود و حالا این اروپا باید یک جایی در درون خود پیدا کند و انسانهای پلیدی که با دسیسه از کنار خود رانده دوباره در کنار خود جای دهد نمی‌خواهد جای دهد بفرستد آمریکا تا آنجا آرام گیرند اینها از جنس خاورمیانه نبودند پس باید بروند.

به انگلیس هم باید تسلیت عرض نمود چرا که سالها چون روباهی نشسته برای دیگران فریب دیکته کرده حالا می‌بیند که همه‌اش غلط نوشته شده!

همه‌اش! همه‌اش! غلط است! همه‌اش اشتباه است!
:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: آفريقا,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن13

یا رب

ماهی دیگر رسید، ولی در فراق دوست

می‌آید آفتاب و قومی در نگاه اوست.


:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ظهور,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن12

یا هو

به انتظار تو نشستن اشباه ماست!ظهور

 

به انتظار تو باید ایستاد.

 
 
 
 
 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ظهور,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن11

یا رب

آینده از آن کسی است که بداند چگونه منتظر باشد.

 

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، ،
:: برچسب‌ها: ظهور,
نویسنده : علي اكبري(آج)
دفاع و دفع
بنام حكیم یكتا

بنظر می‌آید كه آمریكا در مصر بی‌بدیل دچار یك سردرگمی خفت‌بار شده است اینكه سالها دوشیدن حسنی نامبارك را چگونه پاسخ دهد كه بقیه نوكران بی‌عقل او دچار سرخوردگی نشوند!؟ سوال‌هایی است كه امروز آمریكا با آن روبروست.
اما از این نوكران و نیروی‌های موساد و سیا و به اصطلاح حاكم بر كشورهایی چون عربستان و اردن ، مصر، تونس و.... چیزی كه نمی‌توان سراغ گرفت همین یك قلم عقل است؛ سرنوشت شاه ایران و بن علی برایشان قرار نیست عبرت آور باشد.
نوكر بی مواجب
تا دیروز حسنی مبارك كشوری را در خاومیانه رهبری می‌كرد كه بدیل نداشت دربست در اختیار اسرائیل جنایت پیشه بود و گاز را مفت به آنها می‌داد كاری كه برای مردم خودش انجام نمی‌داد! ذلت تا كجا نوكری و دوری از بشریت تا كجا!
كجایید ای مدافعان حقوق بشر؟! این مصر نبود كه همنوا با اسرائیل بر سر یك مشت مردم بی دفاع و زن و كودك غزه محاصره را تا مرگ آنها ادامه داد و در حمله اسرائیل طرفدار آمریكا و اسرائیل بود.
این نوكر بی مواجب راه تنفس و حیات
غزه بی دفاع را مسدود كرد! جنایت علیه بشریت یعنی چه؟ آیا یك و نیم ملیون انسان بی‌دفاع و زن و بچه را در سه‌هزار كیلوتر محبوس كردن جز زندان چیز دیگری نام دارد و هیچ كمكی را نگذاشت به آنها برسد حتی دارو! بی شرمی و بی‌شرافتی تا كجا؟!
حالا این ذلیل شده را بنگیرید كه منتظر است كه آمریكا برایش در بگشاید كه او به آنجا فرار كند، ولی ممكن نیست چرا كه امروز آمریكا خود بین دفاع و دفع او مانده و هنوز در فكر است كه كدام را شروع كند در چنین برزخی آمریكا او را تنها می‌گذارد تا ببیند اوضاع به كدام سمت تمایل پیدا می‌كند! یك روز فرستاده برای دفاع از او می‌فرستد روز بعد كاخ سفید این سخنان را نظرات شخصی فرستاده می‌خواند واقعاً این فرستاده هم عجب حكایتی دارد در كشور آمریكا اگر اهدافشان گرفت فرستاده آنها همان مواضع شوم آنها را گفته اگر به طریق دیگری ضد آنها این مواضع بود فرستاده سخن شخصی خودش را گفته! اگر راست می‌گویید فرستاده نفرستید بگذارید بد بخت به پای خودش برای كمك به مزدورتان بیاید این سخنان را بگوید اگر این فرستاده اینقدر خر تشریف دارد كه از فرعون و جلاد در حال سرنگون می‌خواهد دفاع كند. خب بكند!!!!!
خیزش اسلامی مردم مظلوم و محروم مصر هنوز برای آمریكا و اسرائیل و انگلیس و اروپا نامفهوم است!
آنها خود را بظاهر كر و كور نشان می‌دهند تا دیوار كج شده حسنی نامبارك را طوری بازسازی كنند كه گندش در نیاید و فردی مثل عمر سلیمان كه بیشتر از خود نامبارك اسرائیلی است جای او قرار دهند اگر نشد نوكر دومشان البرادعی!
تعجب ندارد كسی كه هنوز هیچ به هیچ است و در مصر جایگاهی ندارد سخن از روابط گرم با اسرائیل می‌دهد هیچ جایگاهی بین مردم مصر نخواهد داشت اما برای آمریكا مهره بدی نیست.
امروز و فردا كردن اربابان نامبارك برای این است كه دیگر نوكران كه بزودی گرفتاریشان مثل اوست در منطقه نگاهی عبرت‌انگیز نشود ولی افسوس كه آنها هنوز آمریكا را نشناخته‌اند! شیطان مگر شاخ و دم دارد كه نمی‌توانند بشناسند!
شیطان وقتی انسان را چپه كرد می‌نشیند و می‌خندد و پی نفر بعد می‌رود هرچه بهش می‌گویند ما با تو بودیم ما با ریسمان تو در این چاه‌ایم می‌گوید می‌خواست نیایی! امروز باید نامبارك صهیونیست را طوری در مصر جابجا كنند كه ملك عبدالله اردنی و عربستانی خیلی حالیشان نشود!
آمریكا ! اینها اگر قرار بود حالیشان بشود از فرار شاه ایران و بن علی چیزی فهمیده بودند اینها عقل در سر ندارند وگر نه بجای طرف مرم خود باشند طرف شما نبودند!؟
اگر اینها یك جو عقل و شعور و انسانیت داشتند كه به مردم تكیه می‌كردند نه به شما دشمنان بشریت! اسرائیل و انگلیس و آمریكا كه یك مثلث شوم ضد انسانی هستند!
انشا‌ءالله با پیروزی مردم مصر در این انقلاب اسلامی خود انقلاب اسلامی را نصب‌العین قرار دهند كه عمر سلیمان اسرائیلی یا البرادعی آمریكایی انقلاب آنها را به سوی همان رویكرد نامبارك سوق ندهند كاری كه بازرگان و بنی‌صدر و رجوی و..... مامور به انجام آن در ایران بودند.
ای كاش رهبری چون امام در مصر می‌بود كه خیال آمریكا از مصر راحت می‌شد
و دیگر حوس نگهداری اسرائیل را نكند.
راهبرد مردم مصر باید همان تكیه به خواسته‌های اسلامی باشد تا همه چیز از آن بیرون آید وگر نه هر درخواست دیگری هیچ حاصلی برایشان ندارد و آن از دست دادن حداقلهاست ولي با اسلام خواهي حداكثرها حاصل است.
اگر مصر از حلقوم استكبار خارج شود دیگر همه كارهای مسلمانان سامان خواهد گرفت. و با نابودی نامبارك بر مردم جهان بخصوص مصر مبارك شود
انشاءالله در همین دهه فجری فجر دیگری را تجربه كنیم.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، اجتماعي، حقوق، ،
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن10

بنام حق

تو آفتابی و من شبنم سحرگاهان

به دامن‌ات برسه کاش دست کوتاهم

سخن9   سخن٨  سخن ۷  سخن ۶   سخن۵   سخن۴     سخن٣    سخن۲     سخن١

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، قصه و قاصدك، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: حضرت زينب,
نویسنده : علي اكبري(آج)
تطبيق واقعه عاشورا با سال شمسي

بنام حق الیقین

آنچه که در زیر آمده است بطور کامل از سایت مجمع فرهنگی مذهبی احیای غدیر ساری گرفته شده است که بی ارتباط با نوشته حقیر بعنوان مطابقت سال شمسی با سال قمری نیست برای کسانی که در این مورد تحقیق می‌کنند مراجعه به آن خالی از لطف نیست.

********************

یکی از مسائل بحث برانگیر و مورد تحقیق بسیاری از افراد (خصوصا مسلمانان)، مسئله انطباق تاریخ‎های قمری و شمسی بر یکدیگر است. زیرا تاریخچه وقایع تاریخی اسلام بر مبنای تقویم قمری بیان شده و در بعضی موارد برای ما شاید مهم است که بدانیم هر یک از این تاریخ‎ها بر چه تاریخ شمسی منطبق است؟ مثلا واقعه عاشورا در کدام فصل سال و به عبارت دقیق‎تر در کدام تاریخ شمسی روی داده است؟ بررسی این مسئله چند راه حل دارد که عبارتند از: روش بررسی تاریخی و روایتی، روش محاسبات تقریبی، روش محاسبات دقیق نجومی و ... .

با توجه به این که در گذشته محاسبات مربوط به تقویم، خیلی دقیق نبوده است و روش‎های محاسباتی و مشاهداتی برای تعیین روز اول و آخر ماه‎های قمری با روش‎های کنونی تفاوت داشته است، روش‎های محاسبات دقیق نجومی منجر به جواب‎هایی می‎شوند که از نظر انطباق بر تقویم‎های فعلی دقیق و بدون خطا می‎باشند. اما از نظر بررسی تاریخی و روایتی ممکن است اختلاف داشته باشد. این اختلاف یکی از لحاظ سندیت تاریخی و روایتی است و دیگری اختلاف روش‎های تعیین تقویم در گذشته و حال است. لذا هر گونه اختلاف بین محاسبات دقیق بر اساس روش‎های فعلی و بررسی‎های تاریخی و روایتی امری طبیعی است اما این اختلاف حدی دارد. از نظر بررسی‎های نجومی و اختلافات تقویم، حداکثر اختلاف نمی‎تواند از روز در نتایج محاسبات بیشتر باشد (3 روز برای اصلاح تقویم گریگوری در زمان صدر اسلام و 2 روز برای اصلاح تقویم قمری ناشی از هلال‎های بحرانی که بعدا توضیح داده خواهند شد).

از طرفی تقویم هجری قمری بر مبنای رؤیت هلال پایه گذاری شده است. در نتیجه مشکلات زیادی برای محاسبه دقیق تبدیل قمری به شمسی وجود دارد. زیرا پریود و دوره زمانی دقیقی برای هلال‎های ماه نو وجود ندارد. از طرفی در گذشته رؤیت هلال با چشم مسلح امکان‎پذیر نبوده است و با پیشرفت علم آن را مبنای تعیین اول ماه قرار داده‎اند که خود اختلاف گذشته و حال را می‎رساند. در این مقاله ابتدا با انواع تقویم میلادی آشنا می‎شویم و سپس تقویم هجری قمری و در ادامه روش محاسبات تقریبی و روش محاسبات دقیق نجومی و نتایج حاصله از تبدیل قمری به شمسی بیان می‎شوند. در آخر بررسی مسائل تاریخی و روایتی از این موضوع نیز آمده است.

2- بررسی تقویم‎های میلادی روزشماری و تقویم و نگهداری آن یکی از مسائل حساس برای بیان وقایع تاریخی بر حسب پارامتر زمان می‎باشد. یک تقویم دقیق باید بر اساس دوره تناوب حرکت زمین به دور خورشید صورت بگیرد تا گذشت زمان بر اساس یکی از وقایع طبیعی یعنی فصول بدون تغییر ثابت بماند. یعنی شروع فصل بهار همیشه شروع سال باشد. شروع فصل بهار با یک پدیده نجومی روبروست. یعنی زمین به نقطه‎ای از مسیر خود می‎رسد که در آن نقطه طول شب و طول روز در تمام نفاط کره زمین با هم برابر و برابر با 12 ساعت است. که به آن، نقطه اعتدال بهاری (یا وِرنال Vernal) می‎گوییم.

پریود زمانی سال اعتدالی را 2422/365 روز خورشیدی تعیین کرده‎اند که محاسبات تقویم شمسی بر این اساس می‎باشد(که دقیق‎ترین تقویم موجود می‎باشد). اما در تقویم میلادی، در گذشته‎های دور از مقدار دقیق این پریود آگاهی وجود نداشت و باعث می‎شد اثرات نادیده گرفتن اعشار آن به عقب افتادگی بهار و یا جلو افتادگی آن منجر شود. یعنی در تقویم میلادی باید اول فروردین همواره 21 مارس اتفاق بیافتد. لذا انواع تقویم میلادی به وجود آمده است که اکنون یکی از تقویم‎های دقیق میلادی را در به دست آورده‎اند.

الف) تقویم اولیه: مصری‎های قدیم سال را 365 روز در نظر می‎گرفتند. در نتیجه هر 4 سال اول بهار (اول فروردین) یک روز زودتر از طبیعت، در تقویم اعلام می‎شد. یعنی بعد از 4 سال 22 مارس و بعد از 8 سال 23 مارس، اول بهار اعلام می‎شده است.

محرم

ب) تقویم ژولین: 45 سال قبل از میلاد در زمان ژول سزار، برای رفع مشکل فوق قیصر روم به یکی از منجمین اسکندریه (سوسیژن) پیشنهاد کرد سال را 25/365 روز در نظر بگیرند. در نتیجه در هر چهار سال، سه سال 365 روز و یک سال 366 روز (سال کبیسه) در نظر گرفته می‎شد که اعمال یک روز سال کبیسه به ماه فوریه صورت گرفته و این نوع تقویم به تقویم ژولین معروف شده است. این تغییر هم خیلی دقیق نبود. زیرا سال به اندازه 0078/0 روز از سال واقعی بزرگ‎تر بود. در نتیجه هر 128 سال، اول بهار (اول فروردین) یک روز دیرتر از طبیعت، در تقویم اعلام می‎شد. یعنی بعد از 128 سال 20 مارس و بعد از 256 سال 19 مارس اول بهار اعلام می‎شده است.

ج) تقویم گریگوری: در سال 1582 میلادی، اول فروردین برابر با 11 مارس قرار گرفت. در نتیجه برای رفع این مشکل اسقف اعظم گریگور (پاپ) سیزدهم، ده روز را از تقویم حذف کرد و قرار شد در هر 400 سال 97 سال کبیسه 366 روز و بقیه را سال معمولی در نظر بگیرند. یعنی طول سال را 2425/365 روز در نظر گرفت. این تغییر هم خیلی دقیق نبود. زیرا به اندازه 0003/0 روز از سال واقعی بزرگتر بود. در نتیجه هر 3330 سال، اول بهار (اول فروردین) یک روز دیرتر از طبیعت، در تقویم اعلام می‎شود. یعنی در سال 4900میلادی 20 مارس اول بهار خواهد بود. لذا از بعد از سال 1582 میلادی به بعد، برای تبدیل تاریخ‎های میلادی و شمسی به یکدیگر اختلافی پیش نمی‎آید. اما قبل از این تاریخ باید تصحیح زیر را حساب نمود و به تاریخ شمسی اضافه نمود(علامت کروشه برای محاسبه جزء صحیح می‎باشد):

برای مثال این مقدار تصحیح در 11 مارس سال 1582 برابر با 10 روز خواهد بود. می‎دانیم که در حال حاضر، 11 مارس برابر با 20 اسفند است. از آنجایی که این تاریخ میلادی قبل از 21 مارس 1582 می‎باشد پس باید تصحیح را اعمال نمود. یعنی عدد 10 را با 20 اسفند جمع می‎کنیم و 1 فروردین به دست می‎آید. این مقدار تصحیح برای سال 680 میلادی (سال شهادت امام حسین علیه السلام) برابر با 3 روز به دست می‎آید:

3- تقویم هجری قمری همانطور که گفته شد تقویم هجری قمری بر مبنای رؤیت هلال پایه گذاری شده است. در نتیجه مشکلات زیادی برای محاسبه دقیق تقویم قمری وجود دارد. زیرا پریود دقیقی برای هلال‎های ماه نو وجود ندارد. به طور متوسط هر ماه قمری 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 5/2 ثانیه طول می‎کشد (مقادیر واقعی می‎تواند کمتر یا بیشتر از این مقدار باشد که بستگی به مدار ماه و تأثیرات جاذبی و گرانشی زمین، خورشید و دیگر سیارات بر کره ماه دارد). در نتیجه با ضرب کردن این عدد در 12 ماه، یک سال قمری به طور متوسط 354 روز و 8 ساعت و 48 دقیقه و 30 ثانیه به دست می‎آید (مقادیر واقعی سال قمری نیز می‎تواند کمتر یا بیشتر از این مقدار باشد).

یعنی سال قمری به طور متوسط به اندازه 10 روز و 21 ساعت و 16 ثانیه از سال شمسی کوتاه‎تر است. مسلمین در زمان خلافت عمر مبدأ تاریخ قمری را روز اول محرم سالی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به مدینه هجرت نمودند، قرار دادند. در تقویم قمری سال قمری را 354 روز در نظر گرفته و تقریبا هر سه سال آن را 355 روز در نظر می‎گیرند که اعمال آن معمولاً در ماه ذیحجه و یا ماه‎های بحرانی صورت می‎گیرد. بدین ترتیب محاسبات نجومی نشان می‎دهد که در سال‎های 2 ، 5 ، 7 ، 10 ، 13 ، 15 ، 21 ، 24 ، 29 قمری و ... ، سال‎های کبیسه قمری 355 روزه اعمال شده است.

4- محاسبات تقریبی تبدیل قمری به شمسی در سال 1381، اول فروردین برابر با 6 محرم 1423 بوده است. و اختلاف سال شمسی و قمری برابر با 42 سال می‎باشد. که در مواردی برای تبدیل سال شمسی به سال قمری و بالعکس می‎توان نوشت:

محرم

و یعنی به طور تقریبی هر 33 سال شمسی برابر با 34 سال قمری است. به عبارت دیگر هر 33 سال شمسی، محرم در فروردین ماه خواهد بود و شروع سال قمری و شمسی با هم خواهند بود. اکنون می‎توان سال شمسی را بر33 تقسیم کرده و سپس با سال شمسی جمع کنیم تا سال قمری به دست آید. و یا سال قمری را بر 34 تقسیم کرده و از سال قمری کم کنیم تا سال شمسی به دست آید. برای مثال سال 61 قمری برابر با سال 59 شمسی به دست می‎آید.

برای تبدیل روز و ماه قمری به شمسی و بالعکس می‎توان به طور تقریبی تعداد روزهای گذشته شده از یک تاریخ قمری را تا تاریخ فعلی محاسبه نمود و با سال شمسی همان تاریخ مقایسه کرده و سپس به صورت رجوعی، میزان عقب افتادگی را محاسبه کرد. برای مثال در سال 1384، سه شنبه 11 بهمن برابر با اول محرم 1427 می‎باشد. به طور تقریبی اول محرم سال 61 قمری برابر با چه تاریخ شمسی است؟

تعداد سال گذشته قمری برابر با سال می‎باشد. در نتیجه تعداد روز را محاسبه می‎کنیم:

یعنی 484065 روز بین دو تاریخ فاصله است(از اول محرم 61 تا اول محرم 1427). اکنون این عدد را بر سال شمسی تقسیم می‎کنیم:

و یا 1325 سال و 119 روز با تاریخ فعلی اختلاف دارد. پس 59=1325-1384 و باید 119 روز قبل از 11 بهمن را به دست آورد. 11 روز بهمن+ 30 روز دی + 30 روز آذر + 30 روز آبان + 18 روز مهر برابر با 119 روز می‎شود پس 12 اُم مهرماه برابر 1 محرم سال 61 محاسبه می‎شود. اکنون برای محاسبه روز هفته می‎توان تعداد روزها را بر هفت تقسیم نمود و اعشار آن را در عدد هفت ضرب کرده و جواب را از شماره روز هفته در تاریخ معلوم کم می‎کنیم. در مثال فوق خواهیم داشت: چون در تاریخ معلوم، 11 بهمن برابر با سه شنبه است، پس یک روز از آن کم می‎کنیم تا روز 12 مهر سال 59 به دست آید. یعنی روز 12 مهر سال 59، دوشنبه بوده است.

5- روش محاسبات دقیق نجومی برای تبدیل تاریخ قمری به تاریخ شمسی

در این روش با توجه به محاسبات معمول مدار ماه و در نظر گرفتن کلیه اثرات ممکن روی مدار ماه از جمله تأثیرات جاذبی و گرانشی سیارات و خورشید و زمین و اثرات حرکات پرسیشن و نوتیشن محور دورانی زمین، به طور دقیق می‎توان زمان عبور ماه را از صفحه شامل زمین و خورشید محاسبه نمود. که به این زمان، زمان مقارنه ماه و خورشید می‎گویند. روز اول ماه را می‎توان با در نظر گرفتن شرایط بحرانی هلال حداکثر تا دو روز بعد از این تاریخ در نظر گرفت (بر اساس بررسی مقدار پارامترهای رؤیت پذیری رؤیت هلال در زمان غروب خورشید یک محل).

مقارنه ماه محرم سال 61 در تاریخ 28 سپتامبر سال 680 میلادی، ساعت 17 و 7 دقیقه بر حسب زمان محلی عربستان (مکه و مدینه) محاسبه می‎شود. با توجه به بحرانی بودن این هلال در عربستان، بر اساس اکثر معیارهای فعلی رؤیت هلال، احتمال رؤیت (با چشم غیر مسلح) در 29 سپتامبر در عربستان وجود داشته اما در عراق (کربلا) رؤیت هلال منتفی بوده است و رؤیت به 30 ام سپتامبر موکول می‎شود. در نتیجه اول اکتبر سال 680 میلادی برابر با اول محرم سال 61 هجری قمری در عراق است. اما برای تبدیل به تاریخ هجری شمسی، در حال حاضر اول اکتبر برابر با 9 مهر ماه است. قبلا بیان کردیم به لحاظ تصحیح گریگوری در تقویم میلادی در سال‎های قبل از 1582 میلادی، باید در سال 680 میلادی 3 روز آن را تصحیح کنیم. در نتیجه اول اکتبر 680 برابر با 12 مهرماه است نه 9 مهر ماه.

محرم

از طرفی روز ژولین، تعداد روزهای گذشته از مبدا تاریخ ژولین را نشان می‎دهد و از تقویم‎های دقیق محسوب می‎شود. اگر روز ژولین اول محرم 61 و روز ژولین اول محرم 1427 را پس از محاسبه از هم کم کنیم، تعداد روزهای گذشته شده بین این دو تاریخ به دست می‎آید:

اکنون برای محاسبه روز هفته می‎توان تعداد روزها را بر هفت تقسیم نمود. اعشار آن را در هفت ضرب کرده و جواب را از شماره روز هفته در تاریخ معلوم کم می‎کنیم. در مثال فوق خواهیم داشت: چون در تاریخ معلوم 11 بهمن برابر با سه شنبه است، پس یک روز از سه شنبه کم می‎کنیم تا روز هفته 12 مهر سال 59، دوشنبه به دست آید. به همین ترتیب، محاسبات مشابه انجام شده است که نتایج و خلاصه محاسبات را در جدول شماره یک، جدول شماره 2 و جدول شماره 3 می‎بینید.

جدول شماره 1: مبدأ تاریخ هجری قمری، هجرت پیامبر اکرم به مدینه و اول محرم سال 61 مطابقت با تقویم هجری شمسی زمان مقارنه ماه با خورشید روز اول ماه قمری تاریخ شمسی روز هفته

تاریخ میلادی زمان روز ژولین تاریخ میلادی 1 اول محرم سال اول قمری 14/7/622 9 و 31 دقیقه 7/1948439 16/7/622 28 تیر سال 1 دوشنبه 2 اول ربیع الاول سال اول 11/9/622 4 و 25 دقیقه 7/1948498 13/9/622 25 شهریور 1 دوشنبه 3 اول محرم سال 61 قمری 28/9/680 17 و 7 دقیقه 7/1969701 1/10/680 12 مهر 59 دوشنبه

جدول شماره 2: مطابقت وقایع تاریخی قمری اسلام قبل از واقعه عاشورا با تقویم شمسی

واقعه تاریخی تاریخ قمری روز ژولین تاریخ میلادی روز هفته تاریخ شمسی شماره ماه ازدواج امام علی و حضرت فاطمه 1 ذیحجه سال 2 7/1949118 25/5/624 جمعه 7 خرداد سال 3 16061-

ولادت امام حسن(ع) 15 رمضان سال 3 7/1949397 28/2/625 پنجشنبه 12 اسفند 3 16052-

ولادت امام حسین(ع) سوم شعبان سال 4 7/1949711 8/1/626 چهارشنبه 21 دی 4 16041-

ولادت حضرت زینب(س) 5 جمادی الاول 5 7/1949978 2/10/626 پنجشنبه 13 مهر 5 16032-

واقعة غدیرخم 18 ذیحجه سال 10 7/1951970 16/3/632 دوشنبه 28 اسفند 10 15965-

رحلت پیامبر (ص) 28 صفر سال 11 7/1952040 25/5/632 دوشنبه 7 خرداد 11 15963-

شهادت حضرت فاطمه (س) 13 جمادی الاول 11 7/1952113 6/8/632 پنجشنبه 18 مرداد 11 15960-

شهادت حضرت فاطمه (س) 3 جمادی الثانی 11 7/1952130 25/8/632 یکشنبه 6 شهریور 11 15959-

ولادت حضرت ابوالفضل 4 شعبان سال 26 7/1957508 15/5/647 سه شنبه 28 اردیبهشت26 15777-

ولادت حضرت علی اکبر 11 شعبان سال 33 7/1959996 7/3/654 جمعه 19 اسفند 32 15693-

ولادت امام سجاد (ع) 5 شعبان سال 38 7/1961761 5/1/659 شنبه 18 دی 37 15633-

شهادت حضرت علی(ع) 21 رمضان سال 40 7/1962516 29/1/661 جمعه 12 بهمن 39 15608-

شهادت امام حسن (ع) 28 صفر سال 50 7/1965859 26/3/670 سه شنبه 9 فروردین 49 15495-

ولادت امام باقر (ع) 1 رجب سال 57 7/1968460 9/5/677 شنبه 22 اردیبهشت56 15406-

همچنین محاسبات دقیق نجومی دیگر انجام شده است که پدیده‎های نجومی برای محرم سال 61 و در مکانی با مختصات شهر کربلا در زیر بدست آمده است:

- در اول محرم سال 61 فاصله زمین تا خورشید، دقیقا برابر با یک واحد نجومی بوده است (626/149 میلیون کیلومتر) و فاصله کره ماه تا زمین در اوج خود یعنی 406000 کیلومتری قرار داشته است.

- ساعت 15 و 15 دقیقه بعد از ظهر روز تاسوعا (نهم محرم سال 61)، ماه از آزیموت 112 درجه در کربلا با فاز 77 درصد روشنایی طلوع می‎کند(یعنی از حدود موقعیت اردوگاه عمر بن سعد و حوالی شط فرات نسبت به ناظری در خیمه‎گاه امام حسین (ع) ماه طلوع می‎کند). و 55 دقیقه بامداد عاشورا با فاز 81 درصد روشنایی، غروب می‎کند و آسمان کربلا کاملا تیره و تار می‎گردد.

- طلوع سیاره زهره در روز عاشورا (10 محرم سال61) 3 ساعت قبل از طلوع خورشید و دو ساعت بعد از غروب ماه در ساعت 3 بامداد اتفاق افتاده است.

- خورشید ساعت 6 و 7 دقیقه صبح عاشورا از آزیموت 99 درجه (حدود شرق) در کربلا طلوع می‎کند. و در ساعت 17 و 30 دقیقه غروب آن در آزیموت 5/260 درجه (در پشت خیمه‎گاه سوخته امام حسین علیه السلام) اتفاق می‎افتد.

- ماه در ساعت 12 ظهر روز اول محرم سال 61 وارد صورت فلکی عقرب می‎شود. و ساعت 18 روز سوم محرم با ورود ماه به صورت فلکی قوس، از صورت فلکی عقرب خارج می‎شود. ماه از روز 6 تا 8 محرم در صورت فلکی جدی قرار دارد و سپس تا روز 12 اُم محرم در صورت فلکی دلو قرار گرفته است.

محرم

- پدیده نجومی بسیار مهمی که اتفاق می‎افتد در روز 6 محرم می‎باشد. در ساعت حدود 18 ماه از فاصله کمتر از 1 درجه جنوب سیارات نپتون و مشتری (که کنار یکدیگر قرار دارند) عبور می‎کند.

- در ابتدای رمضان سال 60 قمری خورشید می‎گیرد و در نیمه رمضان نیز ماه به طور کامل خسوف می‎کند.

- در ابتدای ربیع الاول سال 61 قمری خورشید می گیرد و در نیمة ربیع الاول نیز ماه بطور کامل خسوف

می‎کند.

- بر اساس این محاسبات، امام حسین در روز چهار شنبه به دنیا آمده‎اند و در روز چهار شنبه به شهادت رسیده‎اند.

جدول شماره 3 : مطابقت تاریخ قمری واقایع عاشورا با تقویم شمسی واقعه تاریخی تاریخ قمری روز ژولین میلادی روز تاریخ شمسی شماره ماه مرگ معاویه 15 رجب 60 7/1969538 21/4/680 شنبه 4 اردیبهشت 59 15370

- حرکت امام حسین به مکه 28 رجب 60 7/1969551 4/5/680 جمعه 17 اردیبهشت59 15370

- ورود امام حسین به مکه 3 شعبان 60 7/1969555 8/5/680 سه شنبه 21 اردیبهشت59 15369

- اعزام مسلم بن عقیل به کوفه 15 رمضان 60 7/1969596 18/6/680 دوشنبه 31 خرداد 59 15368

- ورود مسلم بن عقیل به کوفه 5 شوال 60 7/1969616 8/7/680 یکشنبه 20 تیر 59 15367

- حرکت امام حسین به کوفه 8 ذیحجه 60 7/1969678 8/9/680 شنبه 20 شهریور59 15365

- شهادت مسلم بن عقیل 9 ذیحجه 60 7/1969679 9/9/680 یکشنبه 21 شهریور 59 15365

- به دار زدن میثم تمار در کوفه 22 ذیحجه 60 7/1969692 22/9/680 شنبه 3 مهر 59 15365

- شروع سال 61 قمری اول محرم سال 61 7/1969701 1/10/680 دوشنبه 12 مهر 59 15364

- ورود امام حسین به کربلا 2 محرم61 7/1969702 2/10/680 سه شنبه 13 مهر 59

- ورود سپاه اِبن سعد به کربلا 3 محرم 61 7/1969703 3/10/680 چهارشنبه 14 مهر 59

- روز تاسوعا 9 محرم 61 7/1969709 9/10/680 سه شنبه 20 مهر 59 

- عاشورا (شهادت امام حسین) 10 محرم 61 7/1969710 10/10/680 چهارشنبه 21 مهر 59 

- ورود کاروان اسیران به کوفه 12 محرم 61 7/1969712 12/10/680 جمعه 23 مهر 59

- حرکت کاروان اسیران به شام 19 محرم61 7/1969719 19/10/680 جمعه 30 مهر 59 

- ورود کاروان اسیران به شام 1 صفر سال 61 7/1969730 30/10/680 سه شنبه 11 آبان 59 15363

- اربعین و روز ورود جابر به کربلا 20 صفر سال 61 7/1969749 18/11/680 یکشنبه 30 آبان 59 

- وفات حضرت زینب در شام 15 رجب 62 7/1970247 31/3/682 دوشنبه 14 فروردین61 15346

- قیام مختار ثقفی 14 ربیع الاخر 66 7/1971574 17/11/685 جمعه 29 آبان 64 15301

6- روش بررسی تاریخی و روایتی با استفاده از نقل و قول‎ها و روایت‎ها و همچنین نتایج محاسبات دیگران نیز می‎توان به نتایج نسبی دست پیدا کرد. با توضیحی که در مقدمه آمده است، نتایج این روش بر تاریخ‎های محاسباتی منطبق نیستند و اختلاف دارند که امری است طبیعی. ما بعضی از این نکات را با ذکر منبع در زیر آورده‎ایم:

1- در کتاب ستارگان و کیهان نوردی (انتشارات دانشگاه تهران 1352) صفحه 158، اول محرم سالِ اول هجری قمری برابر با 18 ژوئن سال 622 میلادی بیان شده است که حدود یک ماه عقب‎تر از محاسبات ما در این مقاله است (البته محاسباتی نشان می‎دهد که این تاریخ چندان صحیح نمی‎باشد). بر طبق این تاریخ اول محرم سال 61 برابر با اول سپتامبر 680 خواهد بود و عاشورا در روز دوشنبه 22 شهریور سال 59 شمسی محاسبه می‎شود.

2- در کتاب مشهد الحسین (چاپ شده در حلب سوریه) به نقل از دکتر آستانه اصل، عاشورا مصادف با 26 سپتامبر 681 برابر با 7 مهر ماه سال 60 شمسی در روز پنج شنبه یا جمعه اتفاق افتاده است. که محاسبات نشان می‎دهد این تاریخ بر 10 محرم سال 62 هجری منطبق‎تر است (البته برابر با روز شنبه 9 مهر 60 نه جمعه 7 مهرماه!) یعنی یک سال جلوتر از زمان واقعی در نظر گرفته شده است!

3- در کنکره بررسی عبرت‎های عاشورا، مصادیق و ویژگی‎های خواص و عوام (دانشگاه تبریز 20 مهرماه 1377)، از سوی سرهنگ فرهنگی بیان شد که عاشورای سال 61 هجری قمری برابر با 22 مهرماه سال 59 هجری شمسی بوده است.

4- در کتاب حماسه حسینی (جلد اول صفحه 185) آمده است: عاشورای آن وقت ظاهرا اواخر خرداد بوده است. که با دلایل علمی این مقاله، این تاریخ رد می‎شود.

5- در کتاب لهوف علی قتلی الطفوف (صفحه 81) آمده است: حسین در روز سه شنبه سوم ذیحجه و به قولی روز چهارشنبه هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه خارج شد. اگر ذیحجه 30 روزی باشد در نتیجه عاشورا پنجشنبه و یا دوشنبه خواهد بود (وگرنه اگر ذیحجه 29 روزه باشد، عاشورا چهارشنبه و یا یکشنبه است).

6- در کتاب لهوف علی قتلی الطفوف (صفحه 85) امام حسین (ع) در روایتی به جنییان می‎گویند: شما در روز شنبه که عاشوراست نزد من بیائید.

7- در کتاب نفس المهموم (اثر شیخ عباس قمی) ترجمه علامه شعرانی (در پاورقی با توضیح مترجم) به نقل از حجت الاسلام سلطان زاده، عاشورا را اواسط مردادماه بیان کرده است.

8- در کتاب منتهی الآمال (اثر شیخ عباس قمی) صفحه 155، روز تاسوعا برابر با پنجشنبه 9 اُم محرم آمده است.

9- در کتاب منتهی الامال (اثر شیخ عباس قمی) صفحه 147، ورود امام حسین به مکه برابر با پنجشنبه 3 اُم شعبان سال شصت هجری قمری آمده است.در نتیجه عاشورا برابر با روز جمعه (و یا پنجشنبه در صورت 29 روزه بودن رمضان یا شوال سال 60) خواهد بود.

10- از نظر روز هفته بررسی‎های فوق نشان می‎دهند که تمام اخبار تاریخی نسبت به محاسبات نجومی سه روز جلوتر از محاسبات می‎باشند. که این احتمال می‎رود تصحیح گریکوری در روز هفته نیز تأثیر دارد.

7- نتیجه‎گیری روش‎های مختلف به کار رفته در این مقاله نشان می‎دهد که محرم سال 61 هجری قمری در تاریخ اول اکتبر سال 680 میلادی شروع می‎شود. و با دلایل کافی، انطباق این تاریخ با 12 مهر سال 59 هجری شمسی مطابقت دارد. لذا عاشورا و تاسوعا برابر با 20 و 21 مهرماه خواهد بود. با مطالب بیان شده در قسمت مقدمه، این نتیجه نمی‎تواند اختلاف بیش از 5 روز را داشته باشد. در نتیجه با یک برآورد خوب می‎توان دریافت که عاشورا و تاسوعا در ابتدای فصل پائیز و در مهرماه اتفاق افتاده است.

 

منابع و مأخذ:

- فرمول‎های ستاره‎شناسی برای محاسبه‎ها: ترجمه محمود لایقی فیروزآبادی، انتشارات آستان

رضوی 1368 .

- تقویم قدس: انتشارات بنیاد پژوهش‎های اسلامی آستان قدس رضوی .

- ماهنامه نجوم شماره‎های 84 تا 90 انتشارات شرکت زروان .

- لهوف علی قتلی الطفوف ترجمه دکتر عقیقی بخشایشی انتشارات دفتر نشر نوید اسلام قم 1381. - مشهد الحسین: دکتر آستانه اصل انتشارات حلب سوریه 2002 .

- حماسه حسینی (جلد اول): شهید مرتضی مطهری انتشارات صدرا 1381 .

- ستارگان و کیهان نوردی انتشارات دانشگاه تهران 1352.

- معانی الاخبار شیخ صدوق: ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی انتشارات دارالکتب اسلامیه 1377.

- نرم افزارهای نجومی Hp3planet ، HnSky و MoonCalculator6 و ...

- لوح‎های فشرده منتهی‎الامال، حلیة المتقین و مفاتیح الجنان از بخش رایانه‎ای فرهنگستان قرآن کریم.

:: موضوعات مرتبط: عمومي، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، علمي، علوم پايه، ،
:: برچسب‌ها: سال قمري,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن8

یا معین

بدگوی کردن!

پشت سر دیگران سلاح ناتوان‌هاست.

حضرت علی علیه السلام

سخن ۷  سخن ۶   سخن۵   سخن۴     سخن٣    سخن۲     سخن۱

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، ،
:: برچسب‌ها: امام علي,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن7

یا حق

ای انسان!

خوشبختی و بدبختی در وجود توست٬آنرا در زمین و آسمان جستجو مکن.

امام حق علی علیه السلام

سخن ۶  سخن۵   سخن۴     سخن٣    سخن۲     سخن۱

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، ،
:: برچسب‌ها: خوشبختي,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن6
 

یا قیومنماز نقطه عطف عبادات



 


 


 

هرکس خداوند را عبادت کند

 


مجبور نمی‌شود دیگران را بندگی کند

 


سخن 5
   سخن۴     سخن٣
    سخن2     سخن1

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: عبادت,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن5

یا حی

دلم درک حضور او نکرد

غیبت نمودم و غایب نامیدم‌اش

سخن۴  سخن٣  سخن2   سخن1

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: اباصالح,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن4

السلام و علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

سرمشق‌های آب، بابا یادمان رفت

رسم نوشتن هم ،خدایا یادمان رفت

شعر خدای مهربان را حفظ کردیم

اما خدای مهربان را یادمان رفت

سخن٣

سخن2

سخن1

:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: خداوند,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن3

یا حفیظ

گاهی خوردن لگدی از پشت

.... برداشتن گامی به جلو است.

سخن2

سخن1

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: چند نكته,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن2

یا حسین

شد قطع دو دست نازنین‌ات عباس(ع)

جزء عشق مگر چه بود دین‌ات عباس(ع)

در یاوری عشق برون آمده بود

دستان خدا ز آستین‌ات عباس(ع)

سخن١
:: موضوعات مرتبط: عمومي، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ابوالفضل,
نویسنده : علي اكبري(آج)
سخن1

یا ثارالله

پرسیدن چرا؟!

هفتاد و دو(٧٢) دلیل آوردی...................

.................. جهان مجاب شد!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: امام حسين,
نویسنده : علي اكبري(آج)
محرم و حسينيان

یا ثارالله

ایام عزای حسینی است و دلها این روزها رازهایی دارند که در دیگر ایام پیدا نمی‌شود

اگر هم یافت شود اینقدر عمومیت ندارد، عالم در این روزها چهره دیگر دارد شور و شعور حکایات‌ها دارد.

مهر دل است و مهر به تسبیحی دارد که عشق را فاتح است و فتح را در قاب دارد

قابی است که همچون مصحفی زشت و زیبا را به نمایش گذاشته آنهم از نوع کاملش.

اینجا تکمیل همه خوبی‌هاست و بدی‌ها

شر و خیر در گریبان هم است و صحنه‌ای است به تمامیت

احساس در اوج است و عقل هم در اوج

شرم و حیا همه را فرا گرفته و بی حیایی و چشم دریدگی آن همه را

و راهی است بسی نزدیک و بسیار دور ، زود و دیر در هم آمیخته تابلو‌ایست بس زیبا

گروهی چقدر نزدیک هستند به یار و گروهی چقدر دور هستند از یار

دسته‌ای که در یک آن لحظه می‌روند در بهشت

و گروهی که تا ابد هم نمی‌توانند این راه را طی کنندحسین یا ثارالله

فوجی راهی را یافته‌اند برای راهی و فوجی دیگر هرگز نخواهند یافت.

درسی برای همیشه تاریخ

و تاریخ هست که همیشه تکرار می‌شود

و پند آموزانی که درک می‌کنند راه را و هدایت می‌خواهند از یار که این راه بدون هدایت او امکان پیمایش نیست.

هرچقدر در متن آن فرو روی کم است

سطحی که تا عماق وجود ادامه دارد

این چه شوری است

آیا جزء حسین کسی توانسته چنین نقشی را ایفا کند

و  آیا بجز ادامه دهنده‌های راه حسین علیه‌السلام و پیروان حسین و الهام  گیرندگان از حسین و راهروان راه او و قالب گیران از او کسی را سراغ دارید  که چنین سازد چنین شوری بیآراید

هرگز نخواهید یافت

پس با هم می‌خوانیم:

السلام علیک یا صریع الدمعة العبری ، السلام علیک یا مذیبَ الکبدِ الحری.....

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح  التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و  النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

ای   حسین ، ای زاده زهرا سلام الله علیها ، ای سید و سرورجوانان بهشت ، ای  پور  مرتضی ، ای نور دیده و سبط پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، ای حجت  خدا  بر خلق ، ای بزرگ آمر به معروف و ناهی از منکر، ای کاروان سالار عشق و   ایثار ، ای احیاگر قرآن و اسلام ، ای رسواکننده ظالمان و جباران و خدا   ستیزان در طول تاریخ ، ای حسین ، ای سرو سرافراز آزادی و آزاد اندیشی ، ای   معلم آزادی ، ای راهنمای ایمان ، ای جرعه نوش جام یزدان ، ای حسین ای خون   یزدان  واژگان در چکامه شور وصفت تو و صبر تو نا توانند .ای حجت خدا ای حسین ، در دشت عرفات چه خوانده ای که سنگهای جبل الرحمه هنوز از گریه هایت نالانند.

براستی که باید مناجات  وعشق و ایثار و صمیمیت  را  از تو آموخت و عبودیت و بندگی را نیز از تو و خدا را باید از دعای عرفه ات  شناخت .

ای  حسین ، چه گفتی ، چه خواندی ، که هنوز لذت عرفانت در پهنه دشت  عرفات  محسوس است وعرفات از نام تو عرفان دارد و فضای آن از یاد تو عطر آگین  است .

ای  امام رحمت ای حجت خدا هرساله در ایران اسلامی عاشقانت در روز  عرفه با  قرائت دعای عرفه ات به یاد مصایب تو و یاران با وفایت اشک می ریزند  ، از  اعیاد قربان و غدیر مراسم سوگواریت در ماه محرم و قربانگاه یارانت در   عاشورا و کربلا راتدارک  می بینند  واز درگاه خداوند منان ظهور و حضورفرزند عزیزت حضرت امام مهدی عج  منتقم خونت و خون شهیدان را طلب می کنند.

اماما  ،   ایام ماه محرم که میشود شیعیانت در ایران اسلامی و دیگر بلاد اسلامی با  بر  پائی مراسم عزاداری می پردازند . اماما ایام سوگواری عاشورایت ،  شهادت یاران ، فرزندانت و برادربا وفایت حضرت ابوالفضل را به پیشگاه حضرت ولی عصر عج  و بهمه شیعیان و دوستارانت و به همه آزاد اندیشان تسلیت عرض می‌نمایم.
:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,
نویسنده : علي اكبري(آج)
شهداي انار

 بسم رب الشهداء و صدیقین  

همیشه دنبال فرصتی بودم که بتوانم زندگی شهدای انار را بنویسم ولی نشد

ولی حالا برای حداقل هم که شده اسامی آنها را بیاورم سپس بر اساس حروف الفباء و در جایی دیگر براساس تاریخ شهادت و...

*** چون این اطلاعات از منابع معتبر تهیه نشده لذا اشباه در آن زیاد است هر کس که اشتباهی در آنها مشاهده کرد لطف کنید به حقیر اطلاع دهید تا اصلاح گردد.

اما اکنون فقط اسامی:

شهدایی که لینک دارند* دارند به زندگی نامه آنها لینک شده است

 

1

شهید

رمضان

 اسفندمز

محمد

1335

61/07/26

کوشک

امامزاده

*

2

شهید

محمد

آخوندی

علی

1349

66/02/04

بانه

لطف آباد

*

3

شهید

حجت اله

ابولی اناری

علی اکبر

1346

62/05/08

مهران

امامزاده

*

4

شهید

علی اصغر

احمدی

حسین

1345

61/03/22

خرمشهر

امامزاده

*

5

شهید

غلامرضا

ارجمندی

حسن

1341

61/12/01

کوشک

امامزاده

*

6

شهید

غلامرضا

اسدی مقدم

محمد

1347

67/10/1

غرب بم

امامزاده

*

7

شهید

اکبر

اسماعیلی

محمد

1345

67/03/23

شلمچه

ساقی

*

8

شهید

محمد

اسماعیلی

احمد

1344

63/12/22

شرق دجله

لطف آباد

*

9

شهید

غلامرضا

اسماعیلی نیا

حسین

1339

61/04/10

خرمشهر

امامزاده

*

10

شهید

علی

اکبر پور

اکبر

1349

67/03/28

شلمچه

لطف آباد

*

11

شهید

محمد

اکبری

علی

1347

64/11/22

فاو

لطف آباد

*

12

شهید

محمود

انارکی محمدی

محمد

1342

57/09/18

جاده نوق

امامزاده

*

13

شهید

حسن

انارکی محمدی

محمد

1334

61/01/18

خرمشهر

امامزاده

*

14

شهید

عباس

اناری علیزاده

میرزاعلی

1344

65/10/07

شلمچه

امامزاده

*

15

شهید

علی

انجم روز

حسن

1349

70/10/04

جوادیه نوق

امامزاده

*

16

شهید

محمد

برجی پور

حسین

1345

65/10/13

سومار

امامزاده

*

17

شهید

حسین

بیاضی

 

 

 

 

امامزاده

*

18

شهید

اکبر

بیاضی زاده

غلامرضا

1343

61/04/24

شلمچه

ساقی

*

19

شهید

غلامرضا

بیاضی زاده

حسن

1346

65/04/11

مهران

ساقی

*

20

شهید

علی

بیرمی

حسین

1346

66/05/21

سیرجان

امامزاده

:: موضوعات مرتبط: عمومي، علی اکبری، شهرستان انار، مردم انار، ،
:: برچسب‌ها: شهداي انار,
نویسنده : علي اكبري(آج)
مقاومت

بسم الله الرحمن الرحيم

مي‌بينم، با تمام وجود مي‌شناسم تو را؛ تو همان هستي كه با ايثار بهترين سرمايه‌ات اين وطن را از لوث وجود دشمنان نجات بخشيده‌اي اينجا تو را درك مي‌كنم. بايد چنين باشد كه هست، اين جمعيت بازديد كننده تو را مي‌شناسد، مقاومتت و استقامتت را؛ آهاي انسانها! فرياد مي‌كنم شما را كه ببينيد او را. او اينجاست. قدرت او نمايان شده است اينجا را قطعه‌اي از بهشت گفته‌اند و بي مسما نخواهد بود. پاره‌هاي استخوانهايت اينجاست تو تمام وجودت براي اين كشور و ارزشهاي اسلام اينجا مانده، تو جاودانه هميشه تاريخي چه با استقامت ايستاده‌اي باورت دارم. هنوز از وجود تو قدرتي است اينجا دركي بزرگ كه درياها را به تلاطم در آورده است. او در خودش تورا شناخته و تا ابد خواهد داشت. تو با شلمچه شده‌اي و شلمچه را براي تاريخ زنده كرده‌اي .

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: شلمچه,
نویسنده : علي اكبري(آج)