منوی اصلی


نویسندگان


آرشیو موضوعی

عمومي
مناسبت روز[95]
قصه و قاصدك[83]

تحليل روز

علی اکبری
خاطرات[13]
دلنوشته ها[52]

شهرستان انار
اماكن انار[5]
جغرافياي انار[3]
مردم انار[11]

اجتماعي
حقوق[32]
اخلاقي و مذهبي[91]

علمي
علوم پايه[10]
علوم انساني[47]

لینک دوستان

آج در آوا

روزنامه 7صبح

روزنامه جمهوري اسلامي

روزنامه رسالت

روزنامه خراسان

روزنامه اطلاعات

روزنامه كيهان

مسابقه درسهايي از قرآن

آج انار

شهرستان انار

انار

آج

علي اكبري(آج)

آج در پرشين

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 241
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


آرشیو ماهانه

ارديبهشت 1403

فروردين 1403

بهمن 1402

آبان 1402

مرداد 1402

تير 1402

خرداد 1402

ارديبهشت 1402

فروردين 1402

اسفند 1401

بهمن 1401

دی 1401

آذر 1401

آبان 1401

مهر 1401

مرداد 1401

خرداد 1401

ارديبهشت 1401

فروردين 1401

اسفند 1400

بهمن 1400

دی 1400

آذر 1400

آبان 1400

شهريور 1400

خرداد 1400

ارديبهشت 1400

فروردين 1400

آذر 1399

مهر 1399

شهريور 1399

خرداد 1399

ارديبهشت 1399

دی 1398

آذر 1398

آبان 1398

شهريور 1398

مرداد 1398

خرداد 1398

ارديبهشت 1398

فروردين 1398

اسفند 1397

دی 1397

آبان 1397

مهر 1397

مرداد 1397

تير 1397

خرداد 1397

ارديبهشت 1397

اسفند 1396

بهمن 1396

دی 1396

آذر 1396

آبان 1396

شهريور 1396

مرداد 1396

تير 1396

خرداد 1396

ارديبهشت 1396

فروردين 1396

اسفند 1395

بهمن 1395

دی 1395

آذر 1395

آبان 1395

مهر 1395

شهريور 1395

مرداد 1395

تير 1395

خرداد 1395

ارديبهشت 1395

فروردين 1395

دی 1394

آذر 1394

آبان 1394

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

اسفند 1393

بهمن 1393

دی 1393

آبان 1393

مهر 1393

شهريور 1393

مرداد 1393

تير 1393

فروردين 1393

اسفند 1392

بهمن 1392

آذر 1392

آبان 1392

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

فروردين 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

تير 1390

خرداد 1390

فروردين 1390

اسفند 1389

بهمن 1389

دی 1389

آذر 1389

آبان 1389

مهر 1385

پیوند های روزانه


لوگوی ما

آج


لوگوی دوستان


بر چسب ها




شهيد فرهنگ پيشرو انسانيت

چهار شنبه 22 آذر 1389

                 بنام آفریننده حقیقت               

این متن برداشتی کاملاْ آزاد با کم و زیادهای بسیاری است از کتاب

شهید فرهنگ پیشرو انسانیت امام حسین(ع) از مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) یا همان امام حسین(ع).

هر چند وقتی ایشان سخنرانی می‌نمودند کمتر مطالب‌اش را فهم می‌کردم البته چون عمق مطالبش زیاد بود.

حالا با اینکه چندین با این کتاب را مطالعه کرده‌ام به این باور رسیده‌ام که مطالب کتاب هم خیلی ژرف هستند و این نشان از اندیشه عمیق ایشان دارد.

هر چه این کتاب بیشتر مطالعه شود نظرمان در مورد قیام امام حسین(ع) یک دگرگونی خاصی پیدا می‌کند.

هدفم از این مطلب بیشتر معرفی این کتاب است دوستان را توصیه می‌کنم حداقل یکبار این کتاب را مطالعه کنید.

... امام حسین چه چیزها دیده است؟

چون عمار یاسر در جنگ صفین به شهادت رسید به معاویه رساندند این پیام پیامبر اعظم(ص) را که « یا عمار تقتُلُکَ الفئةٌ الباغیَة» ای عمار تو را گروهی ستمکار خواهند کشت

اینجا بود که آن ملعون پیرو مکتب ماکیاولی سخنی راند که نشان از بی‌منطقی و بی‌عقلی و استدلالهای پوچ برای مردمی پوچ اطرافش بود.

گفت: بله این درست است چون علی عمار را به میدان جنگ آورد پس علی عمار را کشت.

ولی علی(ع) این مرد اسلام پیام داد به معاویه که من عمار را کشتم همانطور که پیامبر اسلام(ص) عمویمان حمزه را به احد برد و کشت.

چشم باز و گوش باز و این عمی                         حیرتم از چشم بندی خدا!

البته دیگرانی را هم برده بود که بکشد ولی فرار کردند و کشته نشدند.

حسین(ع) تمام این دورانها و این پیام‌ها را دیده و طرف خود را می‌شناسد .

روزی که عمویشان ابوذر را به تبعید فرستاندند جز علی و فرزندانش کسی بدرقه ابوذر نرفت.

چه کسی به ابوذر برادر گفته بود که حسن و حسین اورا عمو خواندند جزء پیامبر(ص) کسی چنین نفرموده بود. چرا حسین باید همه اینها را ببیند و بیعت کند با چنین خاندانی!

روزی را که مالک اشتر را با عسل مسموم و شهید کردند آن دلاور مرد ملکوتی زاهدی که علی(ع) گفت نسبت مالک به من مثل نسبت من به رسول‌الله(ص) بود.

او  شهادت حجر و یارانش را دیده بود که با اینکه معاویه‌بن‌ابوسفیان ملعون به او و دسته‌اش امان داده بود.

این چگونه امان‌نامه‌ای بود که منجر به شهادت او شد! و هرچه گويم از فضلت بكاهم پس خاموش

چگونه می‌توان مرگ اویس قرنی را دید که پیامبر اکرم(ص) فرمود بود«انی لاشم‌ نفس الرحمن من قِبل الیمَن» من نفس رحمانی از طرف یمن استشمام می‌کنم.

در رکاب علی(ع) در صفین شربت شهادت نوشیده بود.

... و بعد از همه این مصیبتها مصیبت عظمیی شهادت برادرش و تیرباران کردن جنازه‌اش را آیا نمی‌شد به جسم بی‌جان او که جان پیامبر بود رحم می‌کردند!

و آنها مردم را برده‌های خویش می‌پنداشتند و نه حُسن تصمیمی و نه حق هیچ اختیاری فقط باید تسلیم محض باشند و.... وقتی که حکومت بدست یزید افتاد که ظاهر اسلام را هم رعایت نمی‌کرد.

چاره‌ای جز قیام نبود که مردم و اجتماع آن زمان را فهماند  سکوت هم حدی دارد .

...... قیام زمانش رسیده است. 



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، ،

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 12:48



فرصت

سه شنبه 16 فروردين 1390

هوالعزیز

جهان را نباید سپردن به بد

که بر بد کنش بیگمان بد رسد

کسی کاو بود پاک و یزدان پرست

نیازد به کردار بد هیچ دست



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، ،
:: برچسب‌ها: فرصت,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 12:16



كريمه كوير

سه شنبه 24 اسفند 1389

بنام یار

وفات کریمه کویر تسلیت باد

ساروز وفات شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه) را به همه دوستداران خاندان اهل بیت و پیروان حق تسلیت می گویم

و این نوشته را جهت آشنایی با این کریمه اهل بیت تقدیم می دارم

ما را حرمی است وآن « قم » است وبه زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد . هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب شود.     امام صادق (ع)

 خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س):

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.

بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢۵۶ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.  

 هر کس (حضرت معصومه علیه السلام ) را در قم زیارت کند ، چنان است که مرا زیارت کرده است

امام رضا (ع)

هر کس عمه ام (حضرت معصومه علیه السلام ) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است .

 امام جواد (ع)



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: حضرت معصومه,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 13:50



عسكر

یک شنبه 22 اسفند 1389

بنام یاریگر حق

با تیریک میلاد امام حسن عسکری علیه السلام به فرزند عزیزش مهدی معود و دوستداران اهل بیت و شیعیان آن امام همام

بدين جهت لقب عسكر به آن امام تعلق گرفت كه بصورت محصور و تحت نظر در سامرا كه لشكرگاه و محل نيروهاي نظامي بود تبعيد شده بود تا نتواند با شيعيان در ارتباط باشد.

امام حسن عسکرى علیه السلام، فرزند امام هادى(علیه السلام)، در روز هشتم ربیع الثّانى یا 24 ربیع الاوّل سال 232 هجرى قمرى در مدینه به دنیا آمد.
نام مادر گرامى آن حضرت را، سوسن و بعضى «سلیل» و «حُدَیْث» نیز گفته اند.
او در هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى قمرى با توطئه معتمد خلیفه عبّاسى در شهر سامرّا، در 28 سالگى به شهادت رسید.
آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش در 22 سالگى به مقام امامت رسید.
برنامه و مواضع او به عنوان مرجع فکرى شیعیان قلمداد گردید و مصالح عقیدتى و اجتماعى آنان را کاملاً مراعات مىکرد.
در عصر آن حضرت، دشوارى ها و گرفتارى هایى پیش آمد که از قدرت عبّاسیان کاست، تا جایى که موالى و ترکان بر حکومت دست یافتند، ولى فشار و شکنجه و آزار نسبت به امام و یارانش تخفیف پیدا نکرد.
متوکّل او را به زندان انداخت، بىآن که سبب آن کار را بگوید! عبّاسیان تلاش مىکردند که امام عسکرى(علیه السلام) را در دستگاه حکومت وارد کنند تا پیوسته مراقب او باشند و او را از پایگاه هاى خویش و از یاران و پیروانش دور سازند.
آن حضرت نیز مانند پدر بزرگوارش ناچار شد در سامرّا اقامت کند و زیر نظر باشد.
مواضع علمى امام عسکرى(علیه السلام) در پاسخ هاى قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افکار کفرآمیز و بیان کردن حقّ، با روش مناظره و گفتگوهاى موضوعى و مناقشه ها و بحثهاى علمى، روز به روز شخصیّت آن حضرت را بارزتر نشان مىداد و مؤمنین را به شخصیّت مکتبى و فکرى خود مجهّز مىنمود و از طرفى پایدارى و ایستادگى آنان را در برابر جریانهاى فکرى خطرناک تضمین مىنمود.
کِنْدى (ابویوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقى در زمان امام(علیه السلام)، به زعم خود، پیرامون متناقضات قرآنى به خیال خود، کتابى تدوین کرد، امام عسکرى(علیه السلام)به وسیله بعضى از منسوبانِ به حوزه علمى او، با او تماس گرفت و کوشش او را با شکست رو به رو کرد و کِنْدى را قانع نمود که در اشتباه بوده است، کِنْدى توبه کرد و اوراق خود را سوزانید.

مسأله مهدى و غیبت آن حضرت

امام عسکرى به وضوح مىدید که اراده خداوند براى ایجاد دولت الهى بر روى زمین، بر این تعلّق گرفته است که فرزندش مهدى(علیه السلام)غیبت کند.
سخنان ائمّه پیشین و نصوص فراوان و پیاپى، به آمدن مهدى(علیه السلام) بشارت مىداد و در این موارد، روایات متواتر و صحیح از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در دست است، و مؤلّفان صحاح از اهل سنّت که معاصران آن حضرت یا پیش از آن بوده اند ، روایات مربوط به مهدى موعود(علیه السلام) را نقل کرده اند که بخارى و مسلم و احمد بن حنبل از آن جمله اند.
امام عسکرى تلاش مىکرد تا مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدى(علیه السلام)صورت گرفته است.
این امر درباره افکار افراد عادى دشوار مىنمود و امام(علیه السلام) به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار، رسوخ مىداد و به مردم مىفهماند که این حقیقت را باید بپذیرند و دیگران را به این اندیشه و اعتقاد و متفرّعات آن آگاه سازند.
دوستان و طرفداران امام(علیه السلام) به وسیله مکاتبه و مراسله با او تماس مىگرفتند و درباره مهدى موعود از حضرتش پرسش مىنمودند و جواب لازم و کافى را دریافت مىکردند.
شیعیان وقتى اموالى را از حقوق شرعىاى که بر آنان واجب بود، براى امام عسکرى(علیه السلام)مىبردند ابتدا حضور به «عثمان بن سعید عمرى» وارد مىشدند و او که براى سرپوش گذاشتن بر فعّالیّتهاى امام(علیه السلام) و براى مصلحت او، تجارت روغن مىکرد، پول هایى را که تحویل مىگرفت در خیکهاى روغن مىگذاشت و دور از چشم حاکمان، براى امام مىفرستاد، زیرا اگر بر قضیّه واقف مىشدند همه آن را مصادره مىکردند.

قیام صاحب زنج و برخورد امام عسکرى(علیه السلام)

در زمان خلافت مهتدى عبّاسى، صاحب الزّنج، به اتّفاق بردگان و فقرا و مستضعفین سر به قیام برداشت و توانست بر بصره و اطراف آن چیره گردد و ادّعا داشت که او از سلاله پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است و نسبش به امام على بن ابیطالب(علیه السلام)مىرسد.
مسعودى در مروج الذّهب مىنویسد: او زاده یکى از روستاهاى رى بوده و بیشتر یارانش از موالى و زنجىها بود که دشوارى هایى براى عبّاسىها پدید آورد و نزدیک بود بغداد، پایتخت آنها را پس از نبردهاى سختى که میان او و خلفاى عبّاسى جریان داشت به تصرّف خود درآوَرَد.

امام عسکرى(علیه السلام) فرمود: صاحب الزّنج از ما اهل بیت نیست.
در این حال، هر گاه سخن از قیام او به میان مىآمد و به دنبال آن کشتن پیرمردان و کودکان و به اسارت گرفتن زنان و سوزاندن شهرها و خانه ها و دیگر اعمال ناروایى که اتّفاق مىافتاد، انتساب او را به علوىها تکذیب مىکرد و آنان را با مشرب خوارج ارزیابى مىنمود.
ولى کسى که حوادث آن دوره از تاریخ اسلامى را، که ترک ها و غلامان مقدّرات کشور را در قدرت خود گرفته بودند و نیز ظلم و بیدادى که سرتاسر مملکت اسلامى و مردم آن را فرا گرفته بود و در همان حال، خلیفه تقریباً هیچ کاره بود، مدّ نظر قرار دهد، به نظرش بعید نمىآید که حرکت صاحب الزّنج و پیروان او همچون دیگر قیام ها به رهبرى علوىها و دیگران ترتیب داده مىشده است تا از آنچه بر مردم در آن زمان مىرفت رهایى پیدا کنند و کارهاى ناروایى که به آنها نسبت داده شده چه بسا ساخته و پرداخته خودِ حُکّام و دستگاه هاى آنها براى بدنام کردنشان بوده باشد.
و در مورد آنچه راویان از قول امام روایت کرده اند که «صاحب الزّنج» از ما نیست، شاید بتوان گفت: که این سخن بر فرض صحّت، صریحاً گویاى تکذیب انتساب ایشان به خود نبوده، زیرا امکان دارد که منظور حضرت این باشد که او در کارها و اقدام هایش ، از ما نیست; همچنان که امکان دارد امام از سوى حکّام وقت، مجبور به بیان چنین سخنى شده باشد.
برخى روایات، آن چنان که در «اکمال الدّین» شیخ صدوق آمده، اشاره به این دارند که او هرگز دروغگو نبوده است.
به هر حال، برخورد معتمد عبّاسى با امام حسن عسکرى تفاوتى با برخوردهاى حاکمان عبّاسى پیش از او با ایشان نداشت.
او امام را تحت مراقبت شدیدى قرار داد، به طورى که کسى جز در شرایط ویژه اى که امام با نزدیکان خود قرار گذاشته بود، امکان تماس با آن حضرت را نمىیافت و هر آنچه که از خارج به ایشان مىرسید یا به خارج مىدادند، از طریق مراسله بود.
وقتى که خبر کسالت امام به گوش معتمد عبّاسى رسید، دستور داد تا خانه آن حضرت را زیر نظر بگیرند.
پس از شهادت امام نیز تفتیش و بازجویى کامل به عمل آمد و همه اثاث خانه را مُهر و موم کردند و آن گاه در صدد تحقیق و بازجویى از فرزندان امام عسکرى(علیه السلام) برآمدند و به قابله ها دستور دادند که زنان را تحت معاینه دقیق قرار دهند و اگر آثار حمل در یکى از آنان دیدند به خلیفه گزارش کنند.
هراس و وحشت عبّاسیان از مهدى موعود که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)نوید ظهورش را بارها داده بود و او را بزرگترین مصلح در تاریخ جامعه بشرى ـ که طومار ظلم و ستم را در هم خواهد پیچید و عدالت اجتماعى را برقرار خواهد ساخت ـ معرّفى کرده بود، روز به روز بالا مىگرفت.
آنان مىخواستند با کشتن نسل پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، مانع ظهور امام منتَظر گردند و امام عسکرى(علیه السلام) در نامه اى به همین مطلب اشاره کرده:

«پنداشته اند با کشتن من، نسلم را قطع خواهند کرد و حال آن که خداوند خواسته آنان را تکذیب کرده است و سپاس خداى را که مرا از جهان نَبُرْد تا آن که جانشین و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین کس به پیامبر اکرم است. خداوند او را در دوران غیبت حفظ مىکند، سپس او را ظاهر مىسازد تا زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابرى کند.»

اینک در میان سخنان و کلمات گهربار حضرت امام عسکرى(علیه السلام)، که هر یک به منزله چراغ هدایت و مشعل فروزان راه زندگى است، چهل حدیثِ برگزیده، تقدیمِ تشنگان آب زلال و حیات بخش مکتب انسان سازش مىشود.
به امید آن که همگى بهره لازم را از کلمات شریفش برگیریم و منتظر ظهور فرزند دلبند و برومندش باشیم.

سخنانی کوتاه از آن امام

1- پرهیز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ.»:
جدال مکن که ارزشت مىرود و شوخى مکن که بر تو دلیر شوند.
2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّى یَقُومَ.»:
هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.
3- سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام کردن بر هر کسى است که بر او مىگذرى، و نشستن در پایین مجلس است.
4- خنده بیجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْکُ مِنْ غَیْرِ عَجَب.»:
خنده بیجا از نادانى است.
5- اندیشه در کار خدا
«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت کردن به زیادى روزه و نماز نیست، بلکه [حقیقتِ] عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
6- پلیدى خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، کلید هر گونه شرّ و بدى است.
7- شناخت احمق و حکیم
«قَلْبُ الأَحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکیمِ فى قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست.
8- دوست نادان
«صَدیقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»:
دوست نادان، مایه رنج است.
9- تواضع و فروتنى
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا یُحْسَدُ عَلَیْها.»:
تواضع و فروتنى، نعمتى است که بر آن حسد نبرند.
10- کلید تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْکَذِبَ.»:
تمام پلیدى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن دروغگویى است.
11- نماز شب، سیر شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 10:25



شاخ

چهار شنبه 3 اسفند 1389

شاخ

بنام قاسم  قدیر

نکته این  شاخ هم خود حکایتی است؛امروز مرا نمی‌دانم که کدام شاخ را بیان کنم شاخ بز، که همیشه بعنوان پرفسور است و تیز و بران یا شاخ کرگدن که می‌گویند تک شاخ است و تک در عالم یا شاخ گاو که همیشه در ضرب‌المثل معرف همه است ولی از همه این شاخ‌ها که بگذریم این شاخ آفریقاست که امروز بسیار از شاخ گاو برای آمریکا بدتر می‌نماید.شاخ آفریقا شاخ شده به آمریکا

گرفتاری آمریکا از همانجایی شروع شده که برایش بهشت بود یک روزی ایران بهترین متحد آمریکا بود شاه ایران دربست در اختیارش بود هر چه آمریکا می‌گفت دربست در انجام آن هیچ کوتاهی نمی‌کرد از حضور پرشما مستشاران گرفته تا حق کاپیتالسیون و نفت خلیج فارس تا آنجا که ایران ژاندارم منطقه‌ای شاه محسوب می‌شد و متحد اول اسرائیل این جمع بندی را داشته باشید سالها می‌گذرد مثلث اتحاد با آمریکا از یک ضلع ایران محروم می‌شود آمریکا بجای پیدا کردن علت درد پی معلول است و علت آن هم معلوم است چون استحکام قدرتش این را اقتضا می‌کند

آمریکا برای پیش برد اهدافش نمی‌تواند به مردم تکیه کند برعکس شعاری که آمریکا می‌دهد چون مردم اولاً زیاد هستند دوم مردم همه زیر بار حرف زور نمی‌روند و سوم مردم منطقه خاورمیانه کانون بحران امروز آمریکا و سخن بنده مسلمان هستند که با مشی آمریکا در تضاد است و آمریکا تحمل این ایده و فکر را بر نمی‌تابد.

لذا آمریکا ناچار به حکام دست‌نشانده تکیه دارد و روی آنها تا آخرین نفس می‌ایستد

همانطور که پای شاه ایستاد و همانطور که قبل از آن کوتاه 28مرداد را براه انداخت همانطور که به  نامبارک فرعون مصر چشم دوخته بود و تا آخرین دود شدنش ناچار بود که دست پا شکسته و زیر آبی هم کمک کند هم حمایت و بن علی هم همینطور، نگاه او به حکام ریزه میزه‌ای چون عبدالله صالح یمنی یا ملک عبدالله اردنی یا خلیفه بحرینی و بت بزرگشان و آخرین سنگر عبدالله عربستانی... نیز همین قاعده را نشانه رفته حال‌و‌‌روزش مثال زدنی است.

اما این استراژی آمریکاست که ناخواسته او را به این سو سوق داده و هنوز سپده دمی به صبح نمایان شده است و فردایی خواهد آمد که آمریکا باید خودش را جمع کند و منطقه را ترک چرا که هیچ دست‌نشانده‌ای را مردم منطقه نمی‌پزیرند اگر هم حاکمی تحمیل شود عمر چندساله‌ای بیش نخواهد داشت و دیگر دیکتاتور مادام‌العمر و به ارث دهنده نخواهیم داشت این روند پایان یافته است و برگشت آن ممکن نخواهد بود و این چیزی است که آمریکا تا کنون به دروغ مستمسک قرار داده بود و حالا این دروغ شاخدار بر خودش آوار شده از ایران تا شاخ آفریقا و از آنجا تا ریاض و عدن و صنعا و عمان و...

ناله‌های آمریکا که سراسر عالم را از کاخ سیاه گرفته تا خلیج فارس از رادیو فردا تا بی بی سی و شبکه‌های ماهواره‌ای و رادیو فردا و.... همه نشان از سردرگمی آمریکاست و چه بخواهد و چه نخواهد جایی که برایش بهترین سرمایه بود حالا دارد به یک سرمایه سوز تمام عیار می‌شود.

یک ماه پیش اگر از مرکز استراژی سیا و موساد می‌پرسیدی که مصر چه اوضاعی دارد اینها آنرا بهترین و مهمترین متحد آمریکا در منطقه توصیف می‌کردند اگر می‌گفتی که مصر دارد وارونه می‌شود هیچکدام باور نمی‌کردند و بهت می‌خندیدند و حق هم داشتند و امروز شبانه روز باید بیدار بمانند که شاه بحرین بر سرشان خراب نشود که می‌شود یک کادر پرستاری یک بیمارستان عکس شاه را روی زمین کوبیده و لگدمال می‌کند و الموت الخلیفه سر می‌دهد آیا این حاکم دست نشانده آمریکا می‌ماند باید آمریکا در خواب و خیال چنین تصور کند. هر چند به بحرین عددی نیست ولی 5000 نیروی آمریکایی و ناوگان دریایی آن و نیروی پنجم آمریکا در آن جای خوش کرده‌اند. اما این اوضاع را مقایسه کنید از حرکن ناوهای نیروی دریایی ایران که از کانال سویز عبور می‌کند! چیزی که هیچگاه اسرائیل باور نمی‌کرد ولی شده است، گذرگاه رفح گشوده می‌شود و اسرائیل و آمریکا هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند و این چیزی است که مردم منطقه بلکه جهان فهمیده‌اند و آمریکا کوشش می‌کرد که جهان که هیچ بلکه هیج ابوالبشری به این باور نرسد حالا جهان به آن رسیده با این بلا آمریکا چه کند؟!

بعد از فهد، عبداله سوار بر گرده مردم عربستان می‌شود که حالا اوضاع این کشور متحد آمریکا خود حدیث جداگانه می‌خواهد ولی بعد از بحرین و یمن بر این آتش زیر خاکستر باید آمریکا نگاه کند و چگونه منافع آمریکا را خاکستر خواهد کرد آنجا گذاشته تا برسد و موقع خوبی نمایان خواهد شد.

پیروزی ایران از این بیشتر میلیونها مصری در یک میدان مرگ بر آمریکا بگویند و شعار سر دهند که مبارک برو! این یعنی دیگر اسرائیل نباید اینجا خیالش راحت باشد. این یعنی یک قدم ایران در اهداف خود پیش رفته، امروز آمریکا و تمام قدرتهای استکباری از انگلیس تا هلند و اسرائیل و... پشت هم شده‌اند و یک دو نفر هم در داخل که بجای مغز خاکستر در سر دارند و هوس و هوا و مقام پرستی آنها را کور کرده است جمع می‌شوند و چندصد نفر اوباش و غارتگر را برای آشوب به خیابان می‌فرستند و با شعار نه غزه و نه لبنان به خیال خام خود از مردم مظلوم مصر پشتیبانی کنند آخر از نظر منطق اسلام آیا مردم مصر مستحق امداد هستند یا غزه و فلسطین ؟ خب به این اوباش دل خوش کرده‌اند اما جمعیت میلیونی مصر و تونس و لیبی و بحرین و یمن را نمی‌بینند، حق دارند که چنین خود را بخواب بزنند

و از ابتدای خلقت چنین بوده که مستکبران ظالم به روش خود رفته‌اند و جز مرگ حتمی چیزی بداد آنها نرسیده.

آنها می‌خواهند حقیقت ایران را از دیگر کشورها پنهان کنند اما ایران یک حقیقت تاریخ است که نور آن در همه جا تلالو دارد و با خاکپاشی نمی‌شود و نمی‌توان نور را خاموش نمود فقط با خاک می‌توانند چشمان خود را پر از خاک کرد! همین.

اگر کسی بخواهد واقعیتهای منطقه و تاریخ پیش رو را منکر شود مثل آن دروغ زاده می‌تواند ،ما کاری با آنها نداریم چنان این شکمهایشان از اموال حرام  عبری پرشده است که بدون هیچ حیایی می‌آید در حالی که مرگ دارد فرعون مصر را فرا میگیرد از آن پشتیبانی می‌کند یا از عمرسلیمان که من با او دوست هستم خب دوست باش تو خود چه عددی هستی که با یک دست پرورده اسرائیلی افتخار دوستی می‌کنی !فلاکت و درویزگی تا کجا؟!!!

خب این شاخ آفریقا این هم جای پرسوز آمریکا و اسرائیل و این سوزشی است که برای تاریخ آفریقا و آمریکا ماندنی است و اسرائیل هم که دارد از روی کره خاکی پاک می‌شود حالا می‌خواهید باور کنید نمی‌خواهید قبول نکنید! فرقی در مسئله نمی‌کند 65 سال قبل هم چنین موجودی پلیدی روی کره جغرافیایی نبود و حالا این اروپا باید یک جایی در درون خود پیدا کند و انسانهای پلیدی که با دسیسه از کنار خود رانده دوباره در کنار خود جای دهد نمی‌خواهد جای دهد بفرستد آمریکا تا آنجا آرام گیرند اینها از جنس خاورمیانه نبودند پس باید بروند.

به انگلیس هم باید تسلیت عرض نمود چرا که سالها چون روباهی نشسته برای دیگران فریب دیکته کرده حالا می‌بیند که همه‌اش غلط نوشته شده!

همه‌اش! همه‌اش! غلط است! همه‌اش اشتباه است!

:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، اجتماعي، ،
:: برچسب‌ها: آفريقا,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 8:14



دفاع و دفع

یک شنبه 16 بهمن 1389

بنام حكیم یكتا

بنظر می‌آید كه آمریكا در مصر بی‌بدیل دچار یك سردرگمی خفت‌بار شده است اینكه سالها دوشیدن حسنی نامبارك را چگونه پاسخ دهد كه بقیه نوكران بی‌عقل او دچار سرخوردگی نشوند!؟ سوال‌هایی است كه امروز آمریكا با آن روبروست.
اما از این نوكران و نیروی‌های موساد و سیا و به اصطلاح حاكم بر كشورهایی چون عربستان و اردن ، مصر، تونس و.... چیزی كه نمی‌توان سراغ گرفت همین یك قلم عقل است؛ سرنوشت شاه ایران و بن علی برایشان قرار نیست عبرت آور باشد.
نوكر بی مواجب
تا دیروز حسنی مبارك كشوری را در خاومیانه رهبری می‌كرد كه بدیل نداشت دربست در اختیار اسرائیل جنایت پیشه بود و گاز را مفت به آنها می‌داد كاری كه برای مردم خودش انجام نمی‌داد! ذلت تا كجا نوكری و دوری از بشریت تا كجا!
كجایید ای مدافعان حقوق بشر؟! این مصر نبود كه همنوا با اسرائیل بر سر یك مشت مردم بی دفاع و زن و كودك غزه محاصره را تا مرگ آنها ادامه داد و در حمله اسرائیل طرفدار آمریكا و اسرائیل بود.
این نوكر بی مواجب راه تنفس و حیات
غزه بی دفاع را مسدود كرد! جنایت علیه بشریت یعنی چه؟ آیا یك و نیم ملیون انسان بی‌دفاع و زن و بچه را در سه‌هزار كیلوتر محبوس كردن جز زندان چیز دیگری نام دارد و هیچ كمكی را نگذاشت به آنها برسد حتی دارو! بی شرمی و بی‌شرافتی تا كجا؟!
حالا این ذلیل شده را بنگیرید كه منتظر است كه آمریكا برایش در بگشاید كه او به آنجا فرار كند، ولی ممكن نیست چرا كه امروز آمریكا خود بین دفاع و دفع او مانده و هنوز در فكر است كه كدام را شروع كند در چنین برزخی آمریكا او را تنها می‌گذارد تا ببیند اوضاع به كدام سمت تمایل پیدا می‌كند! یك روز فرستاده برای دفاع از او می‌فرستد روز بعد كاخ سفید این سخنان را نظرات شخصی فرستاده می‌خواند واقعاً این فرستاده هم عجب حكایتی دارد در كشور آمریكا اگر اهدافشان گرفت فرستاده آنها همان مواضع شوم آنها را گفته اگر به طریق دیگری ضد آنها این مواضع بود فرستاده سخن شخصی خودش را گفته! اگر راست می‌گویید فرستاده نفرستید بگذارید بد بخت به پای خودش برای كمك به مزدورتان بیاید این سخنان را بگوید اگر این فرستاده اینقدر خر تشریف دارد كه از فرعون و جلاد در حال سرنگون می‌خواهد دفاع كند. خب بكند!!!!!
خیزش اسلامی مردم مظلوم و محروم مصر هنوز برای آمریكا و اسرائیل و انگلیس و اروپا نامفهوم است!
آنها خود را بظاهر كر و كور نشان می‌دهند تا دیوار كج شده حسنی نامبارك را طوری بازسازی كنند كه گندش در نیاید و فردی مثل عمر سلیمان كه بیشتر از خود نامبارك اسرائیلی است جای او قرار دهند اگر نشد نوكر دومشان البرادعی!
تعجب ندارد كسی كه هنوز هیچ به هیچ است و در مصر جایگاهی ندارد سخن از روابط گرم با اسرائیل می‌دهد هیچ جایگاهی بین مردم مصر نخواهد داشت اما برای آمریكا مهره بدی نیست.
امروز و فردا كردن اربابان نامبارك برای این است كه دیگر نوكران كه بزودی گرفتاریشان مثل اوست در منطقه نگاهی عبرت‌انگیز نشود ولی افسوس كه آنها هنوز آمریكا را نشناخته‌اند! شیطان مگر شاخ و دم دارد كه نمی‌توانند بشناسند!
شیطان وقتی انسان را چپه كرد می‌نشیند و می‌خندد و پی نفر بعد می‌رود هرچه بهش می‌گویند ما با تو بودیم ما با ریسمان تو در این چاه‌ایم می‌گوید می‌خواست نیایی! امروز باید نامبارك صهیونیست را طوری در مصر جابجا كنند كه ملك عبدالله اردنی و عربستانی خیلی حالیشان نشود!
آمریكا ! اینها اگر قرار بود حالیشان بشود از فرار شاه ایران و بن علی چیزی فهمیده بودند اینها عقل در سر ندارند وگر نه بجای طرف مرم خود باشند طرف شما نبودند!؟
اگر اینها یك جو عقل و شعور و انسانیت داشتند كه به مردم تكیه می‌كردند نه به شما دشمنان بشریت! اسرائیل و انگلیس و آمریكا كه یك مثلث شوم ضد انسانی هستند!
انشا‌ءالله با پیروزی مردم مصر در این انقلاب اسلامی خود انقلاب اسلامی را نصب‌العین قرار دهند كه عمر سلیمان اسرائیلی یا البرادعی آمریكایی انقلاب آنها را به سوی همان رویكرد نامبارك سوق ندهند كاری كه بازرگان و بنی‌صدر و رجوی و..... مامور به انجام آن در ایران بودند.
ای كاش رهبری چون امام در مصر می‌بود كه خیال آمریكا از مصر راحت می‌شد
و دیگر حوس نگهداری اسرائیل را نكند.
راهبرد مردم مصر باید همان تكیه به خواسته‌های اسلامی باشد تا همه چیز از آن بیرون آید وگر نه هر درخواست دیگری هیچ حاصلی برایشان ندارد و آن از دست دادن حداقلهاست ولي با اسلام خواهي حداكثرها حاصل است.
اگر مصر از حلقوم استكبار خارج شود دیگر همه كارهای مسلمانان سامان خواهد گرفت. و با نابودی نامبارك بر مردم جهان بخصوص مصر مبارك شود
انشاءالله در همین دهه فجری فجر دیگری را تجربه كنیم.



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، تحليل روز، اجتماعي، حقوق، ،

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 8:13



سخن10

دو شنبه 29 دی 1389

بنام حق

تو آفتابی و من شبنم سحرگاهان

به دامن‌ات برسه کاش دست کوتاهم

سخن9   سخن٨  سخن ۷  سخن ۶   سخن۵   سخن۴     سخن٣    سخن۲     سخن١



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، قصه و قاصدك، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: حضرت زينب,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 8:28



سخن9

دو شنبه 4 بهمن 1389

بنام رب صابران

 

از صبر و توان خواهرت وام گرفتزینب سالار صبر و شکیبایی


کاری که سرانجام، سرانجام  گرفت


طوفان چهل روزه به ساحل که رسید


با دیدن تربت تو آرام گرفت

 

 


سخن٨  سخن ۷  سخن ۶   سخن۵   سخن۴     سخن٣    سخن۲     سخن١



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: حضرت زينب,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 7:57



محرم و حسينيان

15 آذر 1389

یا ثارالله

ایام عزای حسینی است و دلها این روزها رازهایی دارند که در دیگر ایام پیدا نمی‌شود

اگر هم یافت شود اینقدر عمومیت ندارد، عالم در این روزها چهره دیگر دارد شور و شعور حکایات‌ها دارد.

مهر دل است و مهر به تسبیحی دارد که عشق را فاتح است و فتح را در قاب دارد

قابی است که همچون مصحفی زشت و زیبا را به نمایش گذاشته آنهم از نوع کاملش.

اینجا تکمیل همه خوبی‌هاست و بدی‌ها

شر و خیر در گریبان هم است و صحنه‌ای است به تمامیت

احساس در اوج است و عقل هم در اوج

شرم و حیا همه را فرا گرفته و بی حیایی و چشم دریدگی آن همه را

و راهی است بسی نزدیک و بسیار دور ، زود و دیر در هم آمیخته تابلو‌ایست بس زیبا

گروهی چقدر نزدیک هستند به یار و گروهی چقدر دور هستند از یار

دسته‌ای که در یک آن لحظه می‌روند در بهشت

و گروهی که تا ابد هم نمی‌توانند این راه را طی کنندحسین یا ثارالله

فوجی راهی را یافته‌اند برای راهی و فوجی دیگر هرگز نخواهند یافت.

درسی برای همیشه تاریخ

و تاریخ هست که همیشه تکرار می‌شود

و پند آموزانی که درک می‌کنند راه را و هدایت می‌خواهند از یار که این راه بدون هدایت او امکان پیمایش نیست.

هرچقدر در متن آن فرو روی کم است

سطحی که تا عماق وجود ادامه دارد

این چه شوری است

آیا جزء حسین کسی توانسته چنین نقشی را ایفا کند

و  آیا بجز ادامه دهنده‌های راه حسین علیه‌السلام و پیروان حسین و الهام  گیرندگان از حسین و راهروان راه او و قالب گیران از او کسی را سراغ دارید  که چنین سازد چنین شوری بیآراید

هرگز نخواهید یافت

پس با هم می‌خوانیم:

السلام علیک یا صریع الدمعة العبری ، السلام علیک یا مذیبَ الکبدِ الحری.....

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح  التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و  النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

ای   حسین ، ای زاده زهرا سلام الله علیها ، ای سید و سرورجوانان بهشت ، ای  پور  مرتضی ، ای نور دیده و سبط پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، ای حجت  خدا  بر خلق ، ای بزرگ آمر به معروف و ناهی از منکر، ای کاروان سالار عشق و   ایثار ، ای احیاگر قرآن و اسلام ، ای رسواکننده ظالمان و جباران و خدا   ستیزان در طول تاریخ ، ای حسین ، ای سرو سرافراز آزادی و آزاد اندیشی ، ای   معلم آزادی ، ای راهنمای ایمان ، ای جرعه نوش جام یزدان ، ای حسین ای خون   یزدان  واژگان در چکامه شور وصفت تو و صبر تو نا توانند .ای حجت خدا ای حسین ، در دشت عرفات چه خوانده ای که سنگهای جبل الرحمه هنوز از گریه هایت نالانند.

براستی که باید مناجات  وعشق و ایثار و صمیمیت  را  از تو آموخت و عبودیت و بندگی را نیز از تو و خدا را باید از دعای عرفه ات  شناخت .

ای  حسین ، چه گفتی ، چه خواندی ، که هنوز لذت عرفانت در پهنه دشت  عرفات  محسوس است وعرفات از نام تو عرفان دارد و فضای آن از یاد تو عطر آگین  است .

ای  امام رحمت ای حجت خدا هرساله در ایران اسلامی عاشقانت در روز  عرفه با  قرائت دعای عرفه ات به یاد مصایب تو و یاران با وفایت اشک می ریزند  ، از  اعیاد قربان و غدیر مراسم سوگواریت در ماه محرم و قربانگاه یارانت در   عاشورا و کربلا راتدارک  می بینند  واز درگاه خداوند منان ظهور و حضورفرزند عزیزت حضرت امام مهدی عج  منتقم خونت و خون شهیدان را طلب می کنند.

اماما  ،   ایام ماه محرم که میشود شیعیانت در ایران اسلامی و دیگر بلاد اسلامی با  بر  پائی مراسم عزاداری می پردازند . اماما ایام سوگواری عاشورایت ،  شهادت یاران ، فرزندانت و برادربا وفایت حضرت ابوالفضل را به پیشگاه حضرت ولی عصر عج  و بهمه شیعیان و دوستارانت و به همه آزاد اندیشان تسلیت عرض می‌نمایم.


:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: ماه محرم,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 8:30



مقاومت

27 آبان 1389

بسم الله الرحمن الرحيم

مي‌بينم، با تمام وجود مي‌شناسم تو را؛ تو همان هستي كه با ايثار بهترين سرمايه‌ات اين وطن را از لوث وجود دشمنان نجات بخشيده‌اي اينجا تو را درك مي‌كنم. بايد چنين باشد كه هست، اين جمعيت بازديد كننده تو را مي‌شناسد، مقاومتت و استقامتت را؛ آهاي انسانها! فرياد مي‌كنم شما را كه ببينيد او را. او اينجاست. قدرت او نمايان شده است اينجا را قطعه‌اي از بهشت گفته‌اند و بي مسما نخواهد بود. پاره‌هاي استخوانهايت اينجاست تو تمام وجودت براي اين كشور و ارزشهاي اسلام اينجا مانده، تو جاودانه هميشه تاريخي چه با استقامت ايستاده‌اي باورت دارم. هنوز از وجود تو قدرتي است اينجا دركي بزرگ كه درياها را به تلاطم در آورده است. او در خودش تورا شناخته و تا ابد خواهد داشت. تو با شلمچه شده‌اي و شلمچه را براي تاريخ زنده كرده‌اي .



:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، علی اکبری، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: شلمچه,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 12:56



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید
aliakbariA@yahoo.com


مطالب پیشین

پاکان
جمعه
باریکه
آشنا
تقلا
روز و شب حسین
انسان حیوان
زورگیری بانکی
تمام
کالا
خواستن
چه شدیم
راهی
سوال
باد
دوگانه
وزین
تاریخ
بیداد
زجر




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by aj